یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Saturday, August 29, 2009
دشمن، با شیشه نوشابه اضافه
راستش به این باور سخیف رسیده‌ام که سران رژیم فقط با مخاطبینی کار دارند که هر چه بگویند، در دم بپذیرند.

وقتی آدمی مثل احمدی‌نژاد حرف از هاله نور بزند و باشند گروهی که این خالی‌بندی را باور کنند، خب او هم می‌تواند به نماز جمعه برود و مدعی شود که دشمن در زندان‌ها و کوی دانشگاه نفوذ کرده و مردم را بیخودی زده و کشته و به عده‌ای هم تجاوز شده و ...

وقتی نظارتی در کار نیست، همه چیز آسمانی است، اطاعت از رئیس جمهوری معادل اطاعت از رسول خداست...خب باید رفت و بوق زد!

آن روز که مجلس در برابر ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای کوتاه آمد و گذاشت رئیس جمهوری مملکت که قول داده بود تا ته ماجرا را جویا شود برود سراغ بقیه کارهایی که آنها را هم درست انجام نداد، باید منتظر چنین روزی می‌بودیم.

وقتی شورای نگهبان مانع نظارت بر دستگاه‌های تحت پوشش رهبری شد و مجلس مردم را به میدان نیاورد، باید منتظر چنین روزی می‌ماندیم.

وقتی آن بلا را سر دکتر زهرا بنی یعقوب آوردند و مراجع هیچ نگفتند، خب حتماً باید منتظر چنین وقایعی می‌بودیم!

وقتی همه آقایان درون حکومت ماجرای اعدام‌ها را می‌دانستند و نامه آیت‌الله منتظری به خمینی را بی‌اهمیت دانستند، باید منتظر چنین روزی می‌ماندیم.

...

از همان محاکمه‌های بی قانون اول انقلاب که هدف فقط انتقام بود، باید پیشبینی می‌کردیم که یک روز رئیس قوه مجریه مردم کشور را به همان بی شعوری ذوب شدگان فرض کند و بگوید این خطاها کار دشمن بود و عده‌ای هم مثل بز سر تکان دهند و تایید کنند.

حالا نوشابه و باتوم به ابزار تجاوز اضافه شدند تا کسی خیال نکند که در زندان‌های بلاد اسلامی لواط رایج است.

آقایان فراموش کرده‌اند که برای شکستن مقاومت بعضی از زندانی‌های سیاسی، آنها را روانه کدام بندها می‌کردند تا همسلولی‌های جدید با آنها چه کنند؟

ماجرای مژده "داماد شدن" را که به یک زندانی می‌دهند، یعنی اگر وا ندهد، کارش با کرام‌الکاتبین است. یعنی دشمن این همه سال در زندان‌های ما نفوذ کرده و الان خبرش را به گوش آقایان رسانده‌اند؟

یعنی آقای شاهرودی در ۱۰ سال ریاستش بر قوه قضاییه چیزی نمی‌دانست؟ مگر همین وبلاگ‌نویس‌ها به او نگفتند و او هی سر تکان نمی‌داد؟

خیلی از جوان‌ترها شعارهای اول انقلاب را یادشان نمی‌آید..."سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن"

فرض کنیم که بخش مهمی از مردم ما بی‌اعتقادند، که هستند، لابد انتظار دارید سران نظام اسوه و مراد مردم باشند؟ حالا سکوت مردم، چه دیندار و چه بی‌دین در برابر این همه ظلم و تجاوز نشانه چیست؟

مشکل تنها از حکومت نیست. نقش ما این وسط چیست؟

Labels: