یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Sunday, June 14, 2009
خشونت را نفی کنیم
من یک روزنامه‌نگار و کارتونیست هستم. ادعایی بیشتر از این ندارم. روشنفکر نیستم و اگر حرف زیادی هم زده‌ام، ببخشید.

اما این موارد باعث نمی‌شود یک نکته را یادآوری نکنم!

انقلاب سال ۵۷، به خاطر خشونت به گند کشیده شد.

جوانان تشنه قدرت تا به جایی رسیدند، یادشان رفت که "خدایی" کار ایشان نیست.

شاید صدها بار از رانندگان تاکسی شنیده باشید که می‌گویند درختان چنار خیابان پهلوی جان می دهند برای دار زدن آخوندها...

من هر بار این را از راننده‌ای می‌شنیدم، تنم می‌لرزید.

اگر آن جماعت تشنه خون و انتقام اول انقلاب نبودند، شاید این حس اینچنین زنده نمانده بود.

---

کشور ما با هندوستان تفاوت‌های وحشتناکی دارد. مهم‌ترینش نداشتن یک "گاندی" است! اما اگر داشتیم، چقدر خوب می‌توانست با نفی خشونت و با آرامی دمار از روزگار جماعت حاکم در آورد.

فراموش نکنید که خشن‌ترین مامور نیروی انتظامی هم یک انسان است. مامور است، اما بسیاری از همین مامورین شرمنده خواهند شد اگر دوباره به آنچه کرده‌اند فکر کنند.

مگر نبودند سربازان و ارتشی‌هایی که سال ۵۷ عمدا دراجرای وظایفشان کوتاهی می کردند؟

---

شاید از نظر شما من دارم بیخود می‌گویم. شاید شما چشم در برابر چشم را چاره کار بدانید، اما همان روش و همان تفکر ایران ما را به روزگار فعلی کشانده. این مسیر را می‌توان اندکی کج کرد.

Labels: