یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, May 25, 2009
پست ۶۰۰۱
امروز چند مطلب را خواندم و حالم را جا آورد.

یکی گفتگوی زمانه بود با بنی صدر. دیگری نامه دکتر سروش بود به موسوی.

چرا حالم جا آمد؟

بیست و هفت سال پیش، وقتی بیش از ۵۰ در صد جمعیت فعلی ایران به قول قدما در کمر ابوی‌های بالقوه قایم شده بودند، خیلی‌ها نمی‌دانستند چه اتفاقی در مملکت افتاده و چرا بعد از فتح خرمشهر، جنگ باز هم ادامه یافته است. خیلی‌ها نمی دانستند در خرداد ۱۳۶۰ چه اتفاقی افتاده، درست یک سال پیش از فتح خرمشهر، و ممکن بود جنگ با توافق با کشورهای حاشیه خلیج فارس پایان یابد.

خیلی‌ها نمی دانستند که همین جماعتی که امروز داد اصلاح‌طلبی می‌زنند، آن زمان چشمانشان پرخون بود و بوی خون را بر هر بویی ترجیح می‌دادند.

امروز، بدون آنکه آن ۵۰ در صد ث اندی جمعیت پاسخی بگیرد، نگران است تا باز همان‌ها بازی را به سمتی بکشند و کشتی انقلاب را هدایت کنند...

نامه سروش از این نظر برایم جذابیت داشت که از میرحسین موسوی می‌خواست واقعیت را بگوید. می دانم وقتی دوستان با فیلتر سبز مسائل را می بینند، رنگ همه چیز حتی حقیقت و واقعیت هم از بین می‌رود.

مطمئنا میرحسین پاسخ مناسبی نخواهد داشت. فرافکنی جزو رسوم غالب این قوم است.

میرحسین حتما با دفاع از "امام" و نیات رهبر معظم، توضیح خواهد داد که باید می‌جنگیدیم تا زمانی که خون در رگ داشته‌ایم.

میرحسین که امروز مدعی است آبروی ایران در جهان رفته، نمی‌گوید که در زمان صدارتش چقدر آبرومند بودیم؟ با ترورهای سیاسی در این طرف و آن طرف؟ یا با از بین بردن حقوق مسلم اقلیت‌ها؟ یا با بی احترامی به پروتکل‌ها؟ یادم می‌آید فامیل عزیزی را که در سال‌های ۶۰ ساکن ترکیه بود و میرحسین در سفرش به ترکیه چه بازی بامزه‌ای درآورده بود برای عدم ادای احترام به آتاتورک. حالا ملت می آیند و از آن به عنوان افتخار یاد می‌کنند.

آن زمان که در هفته نامه مهر بودم، چند باری از یاران قدیمی میرحسین که در روزنامه جمهوری اسلامی همکارش بودند چیزهایی شنیدم از تندروی‌های او. تندروی‌ها نتیجه داد و در آن سن کم شد سوگلی بیت.

امروز می گویند که شفاف هستند و عاشق گردش آزاد اطلاعات! لطفا مشروح مذاکرات شورای انقلاب، دولت، تصمیم‌گیری‌های مهم در باره گزینش و خیلی چیزهای دیگر را منتشر کنید! چرا از معلوم شدن تصمیم‌گیری‌ها می ترسید؟

اشتباه نکنید! قصد افشاگری ندارم. کار رسانه افشاگری نیست. اما می خواهم این سوال را مطرح کنم که چرا میرحسین موسوی نمی‌خواهد خودش عامل شفافیت باشد؟

فردا، بخشی از مردم میرحسین را بر می‌گزینند. بی آنکه بدانند چه چیزهایی پنهان کرده و می‌کند. 

Labels: