یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, February 24, 2009
یک نوشته مسوولانه از زیتون
بر خلاف بسیاری از مطالب منتشر شده در وبلاگ‌های نرم‌نویس فراخوانی، زیتون مطلبی نوشت که نسبتا شلاقی بود. خواندنش بد نیست:

می‌شود به خاتمی یا موسوی رأی داد، اما با شرط‌ُها و شروط‌ِها

بخش‌هایی از نوشته زیتون:

می‌شود به خاتمی و یا موسوی و یا هر کاندید اصلاح‌طلبی رأی داد، نه کشکی، بلکه به شرط‌ها و شروط‌ها...

برای احمدی‌نژادها که نمی‌شود شرط و شروط گذاشت. اما برای اصلاح‌طلب‌ها که این‌روزها داعیه‌ی مردمسالاری و عدالت طلبی دارند می‌شود.

شرط‌هایی منطقی که ما تعیین می‌کنیم و اگر قول بدهند که از آن‌ها عدول نمی‌کنند می‌شود روی رأی دادن به آن‌ها فکر کرد.

بیایید فرض کنیم قرار است خاتمی و یارانش این نوشته‌ها را بخوانند، (فکر می‌کنم قرار است چنین کاری در وبلاگستان بشود. عده‌ای بنویسند، در یک وبلاگ بخصوص گذاشته شوند و بگذارند در اختیار خاتمی‌چی‌ها) شما چه انتقاداتی به روش کارشان در هشت سالی که دولت در دستان بود دارید و چه پیشنهادهایی...


راستش خود من به عنوان کسی که در هر دو دوره - بار اول با امید به تغییر و بار دوم با بی‌علاقه‌گی و ناباوری - به خاتمی رأی دادم انتقادهای زیادی به این جریان دارم.

اول- پارتی بازی
جریان اصلاح‌طلب(خاتمی) به محض رسیدن به قدرت تمام دوستان و فک‌وفامیل و مجیز‌گویان خود را بدون در نظر گرفتن اینکه آیا اصلا صلاحیت انجام کاری که به آن‌ها محول شده دارند یا نه، سر کار گذاشت.
خود من که با نماینده مجلس اصلاح طلب و دست راستی هر دو برخورد داشتم. با اینکه از نظر اخلاقی و شخصیتی و مال‌اندوزی نماینده اصلاح‌طلب بهتر به نظر می‌رسید اما نماینده‌ی راست عملا بهتر به حرف آدم گوش می‌کرد و البته ساز راست هشت‌گاه خودش را می نواخت. نمونه‌اش خانم آجرلو و پسرخاله‌اش عباس پالیزدار بسیار محکم تر از نماینده قبلی آقای خلیلی خواهر زاده خاتمی عمل کردند.

2- نسیان
به محض رسیدن به قدرت، تمام شعارهای خود را فراموش می‌کنند و تمام هم و غم خودشان را صرف نگهداری قدرت و مسائل شخصی خود می‌کنند. به مردم بی‌اعتنا هستند.

3- ترس
بسیار بیش از آنچه باید از جناج راست حکومت می‌ترسند. بنابراین منفعل عمل می‌کنند. ما انتظار شجاعت و عمل واقعی داریم.

4- حقوق زنان
با اینکه جناح اصلاح‌طلب داعیه‌ی پذیرش حقوق برابر زنان با مردان را دارد و در بعضی کلاس‌هایشان مواضع کمپین یک میلیون امضا را آموزش می‌دهند اما به نظر می‌آید این تاکتیکی‌ست برای به دست آوردن رأی زنان و روشنفکران بیشنر تا اعتقاد واقعی.
نمونه‌اش اینکه خاتمی حتی یک وزیر زن در دولتش نداشت . انتخاب مشاوران زن هم بیشتر به صورت نمایشی و دوستانه بود تا اعتقاد واقعی(خانم معصومه ابتکار دخترِ دوست خاتمی بود و رشته‌ی دانشگاهی‌اش محیط زیست نبود) نمونه‌ی بارزتر و جدیدترش نوشته‌ی خانم فاطمه راکعی- نماینده اصلاح طلب مجلس ششم- در مطلب "انتظارات زنان از انقلاب" که در پست قبلی وبلاگم گذاشتم...
اگر قرار است باز هم اصلاح‌طلب‌ها بگویند زنان همه ، فارغ از هر عقیده و دینی، باید حجاب را کاملا حفظ کنند وگرنه بازداشت می‌شوند، زن نصف مرد حساب می‌شود، زن نصف مرد ارث می‌برد، زن باید بنشیند خانه‌داری‌اش را بکند آیا می‌توان انتظار داشت زنان به آن‌ها رأی بدهند؟

5- چاپلوسی
مرتب می‌گویند به همه عقاید و مذاهب احترام می‌گذاریم و در محفل‌های شخصی اعتقاد به ولایت فقیه را زیر سوال می‌برند اما در سخن‌رانی‌های علنی مرتب روی واجب‌الوجود بودن ولی فقیه و همینطور اسلامی‌بودن کشور (که همه چیزش باید اسلامی باشد) تکیه می‌کنند.


6- نداشتن نماینده‌ی عقاید مختلف
در حالیکه اکثر کشورهای دموکرات و حتی- به قول این‌ها- رژیم خونخوار و غاصب اسرائیل، چند کرسی در محلس به حزب کارگر و کمونیست‌ و... اختصاص داده‌اند اما از نظر اصلاح‌طلب‌ها هم اصالت وجودی دیگر عقاید کاملا زیر سوال می‌رود و ظاهرا عقیده دارند ما اصلاح‌طلب‌ها باشیم، گور پدر دیگران. به ما ربطی ندارد. ما خر خود را می‌رانیم.

7- شما بگویید... پیشنهاد.... انتقاد... هر چه دوست دارید... رای می‌دهید، نمی‌دهید، با شرط و شروط، بی‌شرط و شروط...
آیا خاتمی می‌تواند به طور واقعی عدالت اجتماعی و اقتصادی برقرار کند. در توانش هست که جلو دزدی بزرگ‌مردان و آقازاده‌ها را بگیرد؟

Labels: