یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Friday, November 28, 2008
آزادی بيان يا مصلحت سنجی برای خوشامد ديگران؟
در روزهای گذشته چند ايميل از دوستان نزديک به اصلاح​طلبان حکومتی بدستم رسيده. طبيعتا نام و جزئيات افراد محفوظ است.

اما بحث دوستان برايم جالب بود. از من خواسته​اند چيزی ننويسم که باعث ناراحتی خاتمی بشود، چون گزينه ديگری نداريم. همچنين يکی از دوستان گفته حالا که از خاتمی دل خوشی نداري، سکوت کن، بعدا اگر به قدرت رسيد، به او اعتراض کن.

دو نفر از طرفداران ملی​-مذهبی​ها هم به مطلبم در باب نا اميدی از گروه​های سياسی ايرانی معترض بودند که به خاطر نوع ادبياتی که به کار برده بودم، حق را بابت فرم به ايشان می​دهم(نه محتوا!).

اما سوال من اينجاست. وقتی مدعيان آزادی بيان، به خاطر منافع سياسی خواهان بسته شدن هر گونه انتقادی هستند، وقتی به قدرت برسند چه کارهايی خواهند کرد؟

خيال نکنيد خودسانسوری در اين سال​ها امری فراموش شده بوده است.

---

ديروز وقتی داشتم مطلب مهاجرانی را می​خواندم، يادم آمد در روزهای بعد از دوم خرداد چه حسی داشتيم. خيلی​های ما خيال می​کرديم خاتمی مهاجرانی را برگزيده و حتما با رهبر و مجلس سر اين انتخاب درگير خواهد شد.

فضای غير شفاف سياسی هم البته خاصيتی دارد برای مدعيان. چون خبر نداری آن طرف پرده چه گذشته، دلت خوش است به آنچه به خوردت می دهند. اين همان عدم شفافيتی است که می​گويم دولت دوم خرداد از آن رنج می​برد. دانستن حق مردم است، اما آنچه ما تشخيص می​دهيم بايد بدانند.

---

من هميشه برايم سوال بوده که چرا ماجرای قتل​های زنجيره​ای در يک نقطه خاص خاموش شد؟ چرا افشاگری​ها حتی روی اينترنت هم ادامه نيافت؟ مسووليت دولت در اين قبال چه بود؟ هر شب که در جلسه تحريريه می​نشستيم، منتظر شنيدن خبر يک آدم ربايی بوديم و مرگ يک نفر. بعد که دولت در يک اقدام شجاعانه اعلام کرد که ماجرا زير سر برادران خود سر وزارت اطلاعات بوده...بعدش چه شد؟ گزارش​های روزنامه​های دوم خردادی را اگر مجددا مرور کنيد، می​بينيد که اندکی يک طرفه رفته​اند برای رسيدن به يک نتيجه...اما نتيجه چه شد؟

--

به نظرم مصلحت​سنجی​ آنقدر در گوشت و پوست ما ريشه دوانده که حقيقت را فقط برای قربانی شدن می خواهيم.

---

خبرها را که مرور می​کني، دردت می​گيرد. تجمع روزنامه​نگاران طرفدار فلان کانديدا...روزنامه​نگارانی که به خاطر مصلحت، وظيفه خودشان را در هنگام پوشش خبری آن کانديدا فراموش خواهند کرد...

آزادی بيان ماکياوليستی هم البته خوب چيزی است. نه؟

---

اين مطلب و بقيه مطالب اين وبلاگ برای چاپ در کيهان، حرام است!

Labels: