یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Sunday, November 09, 2008
همه برای یکی، یا یکی برای همه
سه سال پیش بود که اکبر گنجی روزه گرفته بود. روزه‌ای که داشت جانش را می‌گرفت. روزه‌ای که شاید به مرگش منتهی می‌شد.

بحث به قهرمانی کشید و اینکه آیا قهرمان لازم داریم یا نه؟

شاید آن زمان دیدگاه‌های مختلفی وجود داشت، حتی مخالفت با نیاز به قهرمان...

سه سال گذشته است. ممکن است مخالف وجود قهرمان باشی و بعد طوری بازی کنی که در نظر مخاطبانت قهرمان بمانی.

---

چند روز پیش داشتم فیلمی در باره سه تفنگدار می‌دیدم. شعارشان جالب بود.

اما آیا سیستم‌های ایرانی پایانی یک طرفه ندارد؟ همه برای یکی، نه یکی برای همه؟

---

به خودم که نگاه می کنم، بیشتر سیمای یک ضد قهرمان را می‌بینم. اما ترجیح می‌دهم که بگویم از چه ساخته شده‌ام. آدمی با ضعف‌های نسبتا طبیعی انسانی، که البته می خواهد کارش را پیش ببرد. اشتباه می‌کند، اما خودش را هم گاهی نمی‌بخشد...

پارسال داشتم برای کلاس درس مرگ دستفروش را تبدیل به یک سخنرانی ۱۰ دقیقه‌ای می‌کردم. دیدم بنده خدا دچار بسیاری از مشکلاتی است که ما بوده ایم.

من در خودم سیمای یک قهرمان را نمی‌بینم. خیلی دوست دارم بقیه خیال کنند هستم، اما نیستم!

راستش قهرمانی هم که واقعا برای همه باشد ندیده‌ام. گمانم واقعی بودن بهتر از این است که خودمان را قهرمان بدانیم.

ارزش انسان‌ها به واقعی بودن است، نه اسطوره ای نمایاندن خویش.

آقاجان، نیستیم!

Labels: