یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Saturday, August 02, 2008
وضع امیدوار کننده؟ زپرشک
دیروز دوستم را در فرودگاه بروکسل بعد از سال‌ها می‌دیدم، دلم بد جوری سوخت. نه برای او، که برای وضع سردرگم ایران.

فقط دعا کردم نفت هرچه زودتر تمام شود و ما از لعنتی که گرفتارش شده‌ایم، رهایی یابیم.

نفت وقتی ابزار شهروندان نباشد و دولت آنرا با منت به مردم صدقه بدهد، به عبارتی به رعایایش، آش همین است و کاسه همین. 

شرکت ملی نفت، ملی نیست. دولتی است. دولت ایران، ملی نیست، سهم گروهی قلیل است. همه مردم راهی به این دولت ندارند. دولت نماینده بخش اعظمی از مردم نیست، نبوده و نخواهد بود. نماینده‌های مجلس، نماینده واقعی مردم نیستند. چه شباهتی میان بخش اعظم این دولت و این مجلس با مردم کوچه و خیابان وجود دارد؟ اقلیتی حاکمند و حالا حالا خواهند بود، تا وقتی با این نفت لعنتی ملت تنبل و وابسته به نفت ایران را مهار کرده‌اند.

در دوران هاشمی، به نحوی سهم عده‌ای بود، در دوران خاتمی، سهم گروهی دیگر. الان سهم قشری تازه به دوران رسیده رادیکال است. ما هم دلمان خوش که سهامداران را هر از گاهی عوض می‌کنیم. سهم ما چیست؟

ای کاش همیتی بود. ای کاش می‌توانستیم خودمان را از این وابستگی به نفت رها کنیم و منت کش کسانی نباشیم که پشیزی ارزش ندارند.

Labels: