یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Friday, July 18, 2008
بازگشت؟
اکثر ايرانيان خارج از کشور دوست دارند بتوانند بدون منت​کشي، از حق طبيعی خود برای ديدار وطن استفاده کنند.

ايرانيان خارج از کشور، شايد می​دانند ديدن شهر و ديار با مشکلات جديد ناشی از سياست​های دولت، افسرده کننده هم می​تواند باشد، ولی تا کی فقط می توانند همه​اش خواب کوچه و گذر و فک و فاميل را ببينند و آه بکشند؟

اينکه ايرانيان خاصی که به بعضی قواعد تن داده​اند بتوانند راحت بيايند و بروند، نوعی برخورد تبعيض آميز را نمايان می​سازد. قواعدی که نمی​خواهند عيانش کنند. توافق​هايی که برای پنهان کردنش، مجبور به فرافکنی هم می​شوند.

شک نکنيد که ساز و کار حاکم از خارج ماندن خيلی​ها خوشنود هم هست. بيرون بودن گنجی و باطبی و خيلی​های ديگر هزينه​اش خيلی کم است. بسياری ناخواسته رفته​اند و دولتی را خلاص از مزاحمت​های معمول خود کرده​اند. دولت از مزاحم خوشش نمی​آيد.

به عقیده من، سخن رئیس جمهوری ایران، ادعایی از همان جنس همه ادعاهای غیر قابل اثباتش است. از همان ادعاهای فتوشاپی.

اعتبار یک دولت به قول​هایش است. یکی قول می​دهد و نمی تواند عملی​اش کند، این یکی قول​هایی می​دهد که می​دانی نمی​خواهد عملی​شان کند. اختلاف سر نتوانستن و نخواستن است.

به نظر من باید دایره نقد را آنچنان بر دولت تنگ کرد که جزئیات عملی شدن این ادعا را اعلام و تصویبش را از مجلس و تاییدش را از قوه قضاییه بگیرد. اگر این ساز و کار را بشناسید، می​فهمید که چرا باید این ادعا را نیز مثل بقیه جدی نگرفت.

دولتی که منتقدان داخلی را تحمل نمی​کند، چگونه خارج نشینان زبان دراز را بر می​تابد؟ آسیاب به نوبت. با داخلی​ها مهربان باشید تا خارج​نشین​ها هم باورشان بشود!

بسیاری از ما، شهروند ايرانيم. با وجود خفت کشيدن و بی​اعتبار شدن گذرنامه​هامان، با همان سفر می​کنيم*. وقتی با گذرنامه ایرانی​تان به اتاقک مامور گمرک یا بررسی مدارک فرودگاه مقصد می​رسید، خدا خدا می​کنید سوال پرتی از شما نپرسد. ده جا را چک می​کند که ببیند پاسپورتتان جعلی نیست و گاهی معطل​تان می​کند تا ببیند اعتبارش تا به کی است. وقتی پارسال از مجارستان با کانادا بر می​گشتم، ۲۵ دقیقه معطلم کردند. چون خانم پشت گیشه سر در نمی​آورد، از خودم هم سوال نمی​کرد، منتظر ماند تا مافوقش از راه برسد. احساس خفنی است، نه؟
----
*دوستی پرسيده بود که آيا هنوز من همان پاسپورت قديمی​ام را دارم و هی منتظر می​مانم تا برای مسافرت به اين طرف و آن طرف برچسب و مهر به صفحاتش اضافه کنند؟ آري، هر دفعه هم که می​خواهم بروم آمریکا، دو ساعت معطل می​مانم در فرودگاه برای الطاف زیادی، همه وسایلم را هم می​گردند و چک می​کنند اورانیوم غنی شده با خودم نداشته باشم. ازشانسم هم هر دفعه باید اسمم از چند مرکز تایید شود چون به خاطر همان چند روز بازداشت "سابقه​دار" محسوب می​شوم.

Labels: