یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, June 18, 2008
چرا از مطلب زیدآبادی حال کردم
دو روز است دارم همه‌اش فکر می‌کنم فرق آمدن خاتمی با نیامدنش در چیست؟

به خودم یادآوری می‌کنم که خاتمی آدم خوبی است. دوست‌داشتنی است...

اما یادم می‌آید که او هیچ‌کاره خواهد بود. مگر تعارف داریم؟ او شان ریاست جمهوری را تا حد یک مقام فرمایشی پایین آورد. برعکس، احمدی‌نژاد توانست با گنده‌گویی، کاری کند که گاهی رهبری کشور مجبور به تاییدش شود و حداکثر در پشت صحنه تذکر بشنود.

خاتمی یک بار نشان داد که می‌خواهد رئیس جمهور مورد تایید رهبر باشد تا کسی که رای ۲۰ میلیون نفر را پشتوانه دارد و در قبال رای مردم مسوول است. اگر رای مردم سر دوم خرداد معنای خاصی داشت، خاتمی بدترین مترجم آن پیام بوده است.

خاتمی اگر بخواهد بیاید، چه آدم‌های جدیدی را خواهد آورد؟ چه مشاورین عاقل‌تری را انتخاب خواهد کرد؟ 

زیدآبادی در مطلب خود به مواردی اشاره کرده که باید چند بار خواندشان.

خاتمی برای نظرسنجی، از کسانی سوال کرده که می‌داند نظرشان چیست. یعنی کسانی که احتمالا تنها کار مفیدشان قربان‌صدقه رفتن است.

رای خاتمی این بار آنچنان زیاد نخواهد بود! خاتمی چگونه می‌تواند اکثریت خاموش را دوباره به حرکت درآورد؟ با همان بازی‌های سال‌های ۷۶ و ۸۰؟ مردم آیا برای بار سوم همان پاسخ را خواهند داد؟

وزن واقعی اصلاح‌طلبان چقدر است؟ به نتایج انتخابات شورای شهر دوم، مجلس هفتم، ریاست جمهوری نهم، شورای سوم و مجلس هشتم نگاه کنید! آیا با همان زبان بی‌اثر مشارکتی-کارگزارانی-سازمان مجاهدینی می‌توان تحولی ایجاد کرد؟

به نظر من، خاتمی اگر بخواهد بیاید، باید بپذیرد که نقش دوره هشت ساله‌اش را نمی‌تواند دوباره بازی کند. یا باید رهبر یک جنبش باشد، یا برود همان بنیاد باران را آبیاری کند، که روزهای خشکی را در پیش داریم!

Labels: