یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, September 26, 2007
من از اين چهره وطن بدم می​آيد
آن هفته وقتی وارد بازی وبلاگی وطن شدم، نمی​دانستم چقدر از اينکه محل تولدم در اختيار کسانی است که چنين راحت ملتی را مسخره می​کنند و در آوردگاه بين​المللی مسخره می​شوند، احساس حقارت می​کنم.

اشتباه نکنيد! احمدی​نژاد فرد نيست! نماد گروهی است که سال​ها در انتظار قدرت بوده​اند. کسانی که به قول ذوالقدر در معادلاتی پيچيده کرسی​های حساس را بدست آورده​اند.

سفسطه و مغلطه احمدی​نژاد/احمدی​نژادها منجی وطن نخواهد شد. بازی با کلمات، دادن شعارهايی که مصرفش برای جماعت احساسی خاور ميانه و آمريکای لاتين است، ما را به ناکجا آباد خواهد برد.

سخنان طولانی وی در سازمان ملل چيز جديدی نداشت.

در ماورای این ماجرا، من برخورد رئیس دانشگاه کلمبیا را هم دوست نداشتم. انگار مجبور بود برای راضی نگه داشتن جماعت متنفذ شهر از احمدی​نژاد یک مظلوم بسازد، و تا آن لحظه که احمدی​نژاد آن پاسخ در باب همجنس​گراها/همجنس​بازها نداده بود، می​شد بازی را به ضرر طرف آمريکايی چرخاند.

اما کار کسانی که با ناديده گرفتن تمامی گاف​ها، در جهت حمايت بی چون و چرا از محمود احمدی​نژاد برآمده​اند، برای من نوعی ايجاد سوال کرده​ که چرا؟ نمی​خواهم نيت سنجی کنم، ولی آيا منفعت​طلبی سنتی ما ايرانی​ها نيست که اين جور مواقع می​زند بالا؟

بوش نيز در ذهن من موجودی يک دنده و اصول​گراست! موجودی که نماينده بچه حزب​اللهی​های جمهوری خواه است. کسی که ابزار ديگران است. بسياری از آمريکايی​ها از داشتن چنين رئيس جمهوری​ای احساس شرم می​کنند. کسی به خاطر اعتقادات خشک واقعيت​ها را ناديده می​گيرد. يک جورهايی انگار روح احمدی​نژاد و بوش يکی است. يک روح در دو بدن.

***

خدا عاقبت ما را به خیر کند. دیروز پریروز گاف روزنامه کیهان در مورد قدرت هسته​ای ایران را خواندید؟ می​گوید جماعت از کجا می​دانند همه مراکز هسته ای ما همین​هاست که در گزارش آمده؟ به این می​گویند "گرا" دادن. لابد دفعه بعد حسین آقا می​گوید از کجا می دانید ما کجاهای عراق سلاح قایم نکرده​ایم؟ بعد خواهد گفت که از کجا می​دانید بازداشتگاه​ها ما کجا نیستند؟

نبوغ این جماعت آنقدر زیاد است که نیاز به دشمن برای تخریب خودشان ندارند. تعجب من از ارواح پریشان و سرگردانی است که در کمال آزادی، در خدمت این جماعت هستند. وقتی بعدها می​فهمی چه کسانی برای خوش​آمد ایشان دارند بچه​ها را مانیتور می​کنند و گزارش می دهند به جماعتی که تازه فهمیده​اند اینترنت چیست، می​مانی معطل که قیمت آدمیزاد بودن چقدر کم شده است. لابد زندگی در غرب برای بعضی​ها هزینه​اش به این سنگینی است...

من از این چهره وطن که چنین عزیزانی را تحویل داده که خود را معادل ایران می​دانند بدم می​آید. نه! اینان معادل "ایران" نیستند.

Labels: