یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, August 20, 2007
پراکنده​نويسی
جنگی چنان ميانه ميدانم ...آرزو نيست

خب به ميمنت و مبارکی برادران متعهد که سال​ها به دنبال جنگ با آمريکا بودند تا شرايط ظهور فراهم شود، دارند موفق می​شوند. جمهوری​خواهان تندرو که آنها هم انگاری دنبال نوعی رستگاری هستند هم مدت​هاست دنبال بهانه می​گردند و مطمئنا ماجرای برچسب زدن به سپاه و تروريستی خواندن آن و همچنين انعکاس ارتباط سپاه قدس و فعاليت​های مقاومت در داخل عراق مقدمه​چينی برای حمله به ايران است.

جمهوری​خواهان اگر نتيجه انتخابات نوامبر سال آينده را می​خواهند، وقت زيادی برای نتيجه​گيری نخواهند داشت. برای جنگ​طلب، جنگ عامل بقاست، و ظاهرا نقطه اشتراک دو گروه اصول​گرای ايرانی و آمريکايی هم همين است.

سربازگیری

خب به سلامتی بر اساس اخبار رسیده سربازگیری برای نگهبانی از صلح هم آغاز شده است. لابد این اتفاق هم پدیده مبارکی است و به جنگی شدن شرایط ارتباطی ندارد.

يادداشت زيدآبادی

احمد در يادداشت​اش​ در روزآنلاين نوشته بود که بهتر است ساکت باشيم. به عقيده زيدآبادي، دولت فعلی از نوشته​ها و فعاليت​ها همه ما بهره خودش را می​برد و اتفاق خاصی هم نمی​افتد جز افزايش فشار روزافزون بر ما. مخالفم. علت هم اين است که احمد نقشی فراتر از نقش روزنامه​نگاری برای خود و همکارانش قائل شده است. اگر روزنامه​نگاريم و کارمان گزارش​گری و ارائه تحليل، فعال سياسی نبايد باشيم که بر دولتی فشار بياوريم و الخ. اگر فعال سياسی هستيم قصدمان ايجاد تغيير در ساختار سياسی ايران، پس با ابزار دادن روزنامه​نگاري، فضای اين حرفه را هم مخاطره​اميزتر از گذشته کرده​ايم. وقتی رسانه در ايران کارکرد حزبی پيدا کند، کارش زار است و وقتی حزب روزنامه بزند، وای بر احوالات روزنامه​نگاری. خب اين احزاب بروند بولتن داخلی خودشان را در بياورند. وقتی قدرت مرکزی از اين احزاب بترسد، مطمئنا بازوی مطبوعاتی احزاب را نشانه می​گيرد و کسانی قربانی می​شوند که شايد اصلا حزبی نباشند.

حزب مشارکت زمانی می​توانست حد اقل دو ميلیون عضو بگيرد. اگر آن زمان بولتن داخلی بين ايشان توزيع می​کرد، تيراژش بيشتر از کل روزنامه​های فعلی مملکت می​شد. ديگر احزاب نيز اگر بيخودی روزنامه​نگاری قربانی بازی پروپاگاندای خودشان نمی​کردند، من و بسياری از همکارانم بيخودی با ساختار سلب حاکميت شاخ به شاخ نمی​شديم. ممکن است روزنامه​نگار در روند گزارش واقعيت​ها به نقطه​ای برسد که عملا در جهت خلاف منافع يک دولت باشد، ولی فرق می​کند با وقتی که ابزار دست حزب رقيب حاکم باشد.

با احمد به این دلیل مخالفم که جایگاه خودمان را تعریف نکرده​ایم. وگرنه کاملا حرفش را درک می​کنم.

Labels: