یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, May 24, 2007
دوم خرداد: سراب
از نگاه من، دوم خرداد سرآبی بيش نبود. حس کرديم آزاديم. حس کرديم در آينده خود نقشی واقعی بازی می​کنيم. خيال کرديم همه امور قاعده​مند است، گمان برديم افراد داخل حاکميت مسووليت​پذير شده​اند. حس کرديم داريم تنفس می کنيم...ولی آيا واقعا تنفس کرديم؟

من احساس خوبی در آن سال​های اول داشتم. بسياری از ما داشتيم. خيال کرديم کشور را برای آينده​گان خواهيم ساخت. اميدوار بوديم...اميد من و خيلی​های ديگر خشکيد.

اشتباه کردم، اشتباه کرديم. بسياری از کارهايم مقطعی و احساسی و از سر هيجان بود. نه تنها من، که بسياری از همکارانم هيجان​زده بودند.

اشتباه کردم، نبايد با روزنامه​های حزبی همکاری می​کردم. ايمان داشتم، بعدا به يقين رسيدم. روزنامه​نگار نمی​تواند و نبايد خواسته يا ناخواسته تبليغاتچی حزب شود.

دعا می​کنم شرط عضويت در انجمن صنفی در آینده، غيرحزبی بودن روزنامه​نگاران باشد.

.....

خیال کردیم انتخابات واقعی است. لا اقل من خیال کردم. خیال کردم کسانی که اصلاح​طلب می​نامیدمشان، پای حرف خود می​ایستند. من اشتباه کردم، و اشتباه بزرگترم این بود که به سهم خودم، کسانی را به این جماعت امیدوار کردم.

من اشتباه کردم. روزی که برای ویژه​نامه انتخاباتی خاتمی کار کردم، حتی کاری حرفه​ای... وظیفه من چیز دیگری بود. من به اصطلاح روزنامه​نگار که نباید طرف کسی را می گرفتم؟

اشتباه کردم.

دوست داشتم دوم خرداد را پیروز ببینم، ولی نباید جانبش را می​گرفتم. هویت من نباید در دوم خرداد تعریف می​شد. هویت هیچکدام از روزنامه​نگاران نسل جدید نباید بر اساس یک نهضت تعریف می​شد. ما روزنامه​نگار بودیم. کار ما وقایع​نگاری بود، کار ما نقد بود، نباید عضو توپخانه هیچ​طرفی می​شدیم، و شدیم.

Labels: