یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, April 17, 2007
حسن کريم​زاده قربانی دعوای کيهان و اعتماد ملی
اگر يک ايرانی برنده نشانی از سازمان ملل باشد، متهم به رابطه با اسرائيل می​شود. باورتان نمی​شود، برويد کيهان امروز را بخوانيد. ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کار بود تا حسن را ناک​اوت کنند.

کف پای کابل خورده حسن را بايد عامل اقرار او به کشيدن کاريکاتوری کرد که در ليتوگرافی کيهان به جای طرح او گذاشتند. يعنی جماعت نزديک به مهدی نصيری يادشان نمی​آيد؟ يعنی حسين نيرومند اصلا نمی​داند؟ يعنی مسعود شجاعی و الباقی باور می​کنند که آن طرح فاراد کار حسن کريم​زاده است؟

هر طراحی امضايی دارد. خط او امضای اوست. فقط قدرت طراحی​اش نيست، حس، فشار قلم و ... يعنی آقايان، نمی​توانيد بدهيد آن طرح را بعد از ۱۵ سال يک کارشناس غير وابسته به خودتان بررسی کند؟

دو سال زندان و هر شب خواب مرگ ديدن برای حسن کافی نبود؟

وقتی داشتم مطلب کيهان را می​خواندم، می​ديدم نگاه ويژه حسين نيرومند را. آقای نيرومند، يادت رفت رگ​های کلفت شده گردنت را وقتی در بهمن ۱۳۷۸ آن مطلب را عليه من می​نوشتی تا پرونده​ام را سنگين​تر کنی؟ من يادم مانده. خدا کيومرث صابری را بيامرزد که وجودش برای نجات خيلی از ما از دست جماعت کميته مجازات طلايی بود.

حسن کريم​زاده کتابچه​ای چاپ کرد از آثارش درباب کنوانسيون جهانی حقوق بشر. چه جنايتی! حالا سازمان مللی​ها دارند به او جايزه می دهند، می​شود جايزه صهيونيستي، وابسته به رنان لوری پدر اسرائيل! اگر سازمان ملل بد است، چرا آقای احمدی​نژاد اينقدر اصرار دارد برای شارژ باتری هاله​اش برود آنجا؟

اگر کریم​زاده که دو سال از جوانی​اش را در زندان گذراند و شش ماه در فشار شدید بود تا آنچه آقایان می​خواهند را تکرار کند، آزادانه از خود دفاع می​کرد، امروز شاید همه می​پرسیدند در لیتوگرافی کیهان چه خبر بوده.

همیشه برای من جای سوال بود...یعنی در کیهان با آن ساختار، کسی نمی​بیند چه چیزی دارد فیلمش گرفته می​شود و بعد زینک​ تا برود زیر چاپ؟ آن همه برادران محترم همه جای این روزنامه و چاپ​خانه​اش ولو هستند، کسی چیزی ندیده بود؟

همه می​دانند ساختار انتشار در ایران چگونه است. لی​آوت را باید مدیر مسوول امضا کند. وقتی او نیست قائم مقامش. آیا حسن کریم​زاده خودسرانه طرح را چپانده بود در نسخه نهایی که می​بردند لیتوگرافی؟ مگر خیال کرده​اید یک کاریکاتور به همین راحتی منتشر می​شود؟

من طراح خوبی نيستم. اين را ديگر خودم می​دانم، و می​دانم حسن، طراح بزرگی است. يک بار برای هميشه قال قضيه را بکنيد. طرح فاراد را بياوريد، تحليلش کنيد. کار حسن بوده يا همانانی که آمدند و بحرانی درست کردند تا خاتمی را جابجا کنند؟ مگر تاريخ حافظه​اش تنها در کنج کوچه شهيد شاهچراغی است؟ اگر هست، لطفا فيلم ليتوگرافی و زينک فاراد را بيرون بکشيد. ببينيد دست خورده؟ ببينيد چند بار آن صفحه را درست کرده​اند؟ ببينيد شماره زينک آن صفحات با بعدی​ها می​خواند؟

يادم می​آيد وقتی از حسن دعوت شد تا برای روزنامه زن طرح بدهد، نگرانی​های​مان کم نبود. سردبير آن زمان روزنامه محکم ايستاد و گفت حضور او را می​خواهيم!

وقتی حسن در صبح امروز کار می​کرد، کيهان کاری به کارش نداشت، چرا که روزنامه حجاریان بود، حجاریان هم . امروز بعد از اين همه سال، ناگهان يادشان آمد که وای! کريم​زاده اين هتاک به امام در روزنامه اعتماد ملی کار می​کند.

و اين اسرائيلی​های حاکم بر سازمان ملل به او جايزه داده​اند برای هتاکی​اش به امام راحل...شده است وضعیت آن سال​های بلوک شرق. کاریکاتوریست​های آن سال​ها توضیحاتی دارند که چگونه تحت فشار جماعت به اصطلاح فرهنگی "پراودا" بودند...




آقای کروبی! اگر باید از کریم​زاده دفاع کنید، وقتش فردا نیست، همین امروز است! از او بخواهید برای​تان بگوید با او چه معامله کردند. جوان مظلومی که سال​های سال باید تقاص کاری را بدهد که ۹۹ درصد طراحان این مملکت که می​دانند قلم به دست گرفتن یعنی چه، می​گویند "طرح فاراد" کار او نبوده است.

...


اگر کسی حق داشته باشد در باره نقض حقوق بشر کاری بکشد، همين حسن کريم​زاده است. اگر هر کابلی که بر کف پايس خورده، هاشوری باشد بر طرحي، هر قطره خونی که از پايش چکيده، قطره مرکبی باشد که پای اثرش می​چکاند...حسن است که حق دارد در باره حقوق بشر ادعا کند و سخن بگويد و طرح بزند. ولی کیست که از یاد ببرد که صحبت در باره اعلامیه جهانی حقوق بشر چه سرنوشتی برای پوینده رقم زد. کریم​زاده مترجم تصویری این متون است...

عمرمان کوتاه است، ولی اثری که می​گذاريم طولانی...آقای نيرومند، مراقب آثارتان باشيد.

Labels: