یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, January 29, 2007
پاسخ‌هایی که از گنجی نخواهم گرفت-۱
دیدن اکبر در تورنتو یکی از نعمت‌هایی بود که باورش برای من یکی تا مدت‌های مدید دشوار بود.

اکبر به عنوان کسی که در ساختار حکومت ایران بوده و خودی محسوبش کرده‌اند، بعدها منتقد سیستم شد و خیلی از اصول بی‌چون و چرا را زیر سوال برد.

با این همه چون با زیرکی از زیر پاسخ به چند سوال در رفت، گفتم شاید بهتر باشد در فضای وبلاگی سوال‌ها را مطرح کنم چون می‌دانم "لرد حامی" و دوستان برایش خواهند خواند.

۱- شاهکار بزرگ و تاریخ‌ساز اکبر، گزارش‌هایی در باره قتل‌های زنجیره‌ای است. فراتر از آن یادداشت‌های پراکنده‌اش اطراف همان گزارش‌ها که به صورت کتاب منتشر شده از ذهن یک نسل به این راحتی پاک نخواهد شد. با این همه، اکبر روایت یک طرف ماجرا را که می‌خواست طرف دیگر را از قدرت خلع کند مطرح کرد. به عبارت صبح امروز نماد بخشی از نیروهای اطلاعاتی سابق بود که مدت‌ها به دنبال برخورد با گروه اشغالگر سال ۶۸ بودند. اکبر در زندان مسلما اطلاعاتی فراتر از همان یادداشت‌ها را به خاطر حضور بعضی از متهمین دریافت کرده است. از طرفی اگر هدف روزنامه‌نگار انعکاس حقیقت و نظارت بر همه صاحبان قدرت، نه فقط یک جناح باشد، اگر دوباره از نو شروع کند، به همان سبک پیش خواهد رفت؟

۲- مانیفست‌های چندگانه اکبر حرف‌های بسیاری به دنبال داشته است. به هر حال اکبر در خلوت خود به مسائلی رسیده که خیلی از دوستان سابقش اگر هم باور داشته باشند، به زبان نخواهند آورد. اما سوال من اینجاست که در نگاه‌های مترقی امروزی، همه حقوق انسانی مد نظر است و محیط زیست سالم و تعامل منطقی با آن را نمی‌توان از نظر دور نگاه داشت. اکبر در طول یک سال گذشته با متفکرین بسیاری دیدار کرده، آیا هیچوقت قصد خواهد داشت با امثال دیوید سوزوکی هم گفتگو کند که با جهان واقعی سر و کار دارند؟

۳- اکبر دائم سخن از مبارزه می‌زند. جایگاه روزنامه‌نگاری واقعی ومستقل و غیر حزبی چیست؟ آیا اکبر در آن دوره روزنامه‌نگار بوده یا نه؟ اگر روزنامه‌نگار منویات حزب و یا سازمان یا نهادی را از طریق کلامش ثبت کند تا افکار عمومی را شکل دهد، روابط عمومی یک جناح مبارز است یا چیزی دیگر؟

ادامه دارد