یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, January 09, 2007
چرا اصلاحات شکست خورد -۲
نگاهی از سر بدبينی

می​اندیشم که بیش از آنکه عیب از سوی گرگان میش نما باشد، مشکل از خودمان است. به جای آنکه این گرگان را متهم به بدکرداری کنیم، شاید باید خودمان را نکوهش کنیم که چرا دل به اینان سپردیم. امید زیادی؟ ترس از بقیه؟ و ...

منطقی​تر نگاه کنیم! آنان که ناطق را می​شناسند، بهت می​توانند قضاوت کنند که آیا واقعا از احمدی​نژاد بی​ربط​تر بود؟ آیا پیروزی در انتخابات ۲ خرداد ۱۳۷۶، روند بهبود عمقی مملکت را تسریع کرد؟ یا فقط یک "رفرم" سطحی بود؟ قضاوت با شماست.

اصلاحات سبز؟

يادتان است در سال ۱۳۷۷ خانم​های طرفدار اين طرف روسري سبز به سر می​کردند؟ انگار سبز بودن نماد همه خوبی​ها بود. اما واقعا اين "سبز" ي، حقيقی بود يا مجازی؟

وقتی مطالب بعضی از اصلاح​طلبان حکومتی را در حوزه​های محیط زیست و نفت می​خوانم، حالم به هم می​خورد! در سال​های آینده این دشمنان قدرقدرت مسلح نیستند که ما را شکست خواهند داد، خودمان هستیم که کمر به نابودی خودمان و فرزندانمان بسته​ایم. می​گویید نه؟ توجه کنید که در طول سال​های بعد از جنگ که طبیعتا قدرت اجرایی در کف تکنوکرات​های نزدیک به کارگزاران بوده یا اصلاح​طلبان حکومتی، روند افزایش آلاینده​ها، مصرف سوخت، کاهش صادرات نفت و افزایش واردات محصولات نفت همچون گازوئیل و بنزین چه روندی را طی کرده؟ چگونه می​توانی ادعای "رفرم" کرد ولی به مهم​ترین منابع کشور بی توجه بود؟ سیاست​های "رفرمیستی" جماعت در حوزه​های دیگری چون "آب" و "کشاورزی" چگونه بود؟

"رفرم" تنها این نیست که فضای ظاهری گفتگو را باز کنی! وقتی کنترل منابع در اختیار گروهی باشد که ابدا نگاه نوینی به بهره​وری و استفاده بهینه ندارند، مملکتت به باد فنا رفته!

ولی مگر نگاه جماعت تفاوتی با نگاه غالب مردم داشت؟ ما ایرانی​ها آیا اهمیتی به آلوده​گی هوای شهرهایمان داریم؟ آیا توجه می​کنیم که افزاینده "ام.تی.بی.ئی" بنزین​مان، بشدت سرطان​زاست؟ اگر هم می دانیم، آیا حاضریم برای کاهش بار ترافیکی در ماه​های آخر پاییز و اول زمستان، همسایه​مان را صدا بزنیم و بپرسیم که به جای آنکه او هم ماشینش را بیرون بیاورد، در مسیرمان او و فرزندانش را هم برسانیم؟ آیا می​دانیم معماری داخلی و فضای درونی خانه​هایمان باعث افزایش مصرف سوخت و انرژی شده و...

فکر می​کنید اینها ربطی به اصلاح ساختار مملکت ندارد؟ می​دانید میزان اتلاف انرژی در ایران سالانه چند میلیارد دلار است؟ و لابد اهمیتی هم نمی​دهید که این پول اگر هدر نمی​رفت ممکن بود صرف چه کارهایی شود؟ چرا؟ لابد مثل خیلی​ها خواهیم گفت که دیگی که برای ما نمی​جوشد، بگذار کله سگ در آن بجوشد...نه؟

الان در آمریکای شمالی دارند بحران گرم شدن زمین را حس می​کنند. دارند می​ترسند! کانادا دیگر آن کشور منجمد گذشته نیست! نخست وزیر کانادا که به عهدنامه کیوتو اهمیت نمی​داد اندکی ترسیده. چرا؟

احتمالا فیلم ال گور را ندیده​اید، اگر توانستید، تحملش کنید. لا اقل می فهمید دنیا به کدام سمت و سو می​رود...

...

مشکل من و شما پایبندی و یا عدم آن به آرمان​های دوم خرداد نیست! ما آرمانی نداریم! اگر داشتیم، وضع محیط زیست​مان این نبود. اگر آرمانی بودیم، به جای شعار دادن، محیط زیست خودمان را به گند نمی​کشیدیم.

امروز آمار کودکان مبتلا به سرطان و رشد شدید سرطان خون را در میان نوسالان جویا شوید. وحشت می​کنید!

هر یک لیتر اضافه سوخت را که هدر می​دهید، به این بیاندیشید که مسوولید. این سوخت مگر به کجا می​رود؟ آلوده​گی​اش راه تنفس فرزندتان را خواهد بست.

شما طرفدار رفرم هستید؟