یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Friday, July 21, 2006
سفرنامه بلاد اتازونی
۳۱ سال پیش وقتی ۵ سال بیشتر نداشتم، بعد از پروازی طولانی از لندن به شیکاگو رسیدیم...هیچوقت آن بستنی قیفی را که پدرم برایم گرفت فراموش نمی‌کنم! بعدش با هواپیمایی اسقاطی راهی فرودگاه پورتلند شدیم...

روز ۸جولای دو باره سر از فرودگاه شیکاگو در آوردم. این بار اما با هیکلی گنده! دلم بستنی می‌خواست، ولی این اضافه وزن اجازه نمی‌داد...قیافه فرودگاه کاملا عوض شده بود. دلم می خواست بزنم بیرون و شهر را ببینم، ولی نشد! وقت نبود. پرواز بعدی ام به بالتیمور دو ساعت دیگر بود و تنها چاره‌ام و وبلاگ‌نویسی...

باید با ویزا کارت به صورت آنلاین پول استفاده را می دادم...گمانم هزینه‌اش حدود ۷ دلار در آمد...بعدش رفتم و فرودگاه را گز کردم. خیلی حال داد.

چقدر هندی و پاکستانی در فرودگاه ولو بودند. آخ از این لهجه...

وقتی راهی بالتیمور می‌شدم، زنگی به کوین کلاهر"کل" زدم که قرار بود دنبالم بیاید. جالب است، سال ۲۰۰۱ هم در فرودگاه تورنتو او به استقبالم آمده بود. چه زود گذشت... و چه سخت...

چهره خندان کل را که دیدم خواب‌آلودگی‌ام از یادم رفت! رفتیم و باهم در قهوه‌خانه‌ای در فرودگاه نشستیم تا سر و کله گوستاوو کاریکاتوریست کوبایی پیدا شود.

برایم از تصمیم ناشران بالتیمور سان که اتفاقا در شیکاگو بودند به حذفش گفت. می‌دانستم، ولی شنیدنش از زبان او چیز دیگری بود. کل سال‌های سال کاریکاتوریست برتر ایالت مریلند و یکی از برترین‌های آمریکا بوده است. یکی از بازمانده‌های سبک کلاسیک کاریکاتور مطبوعاتی آمریکایی که خود را اسیر تقلید بقیه نکرده.

از پروژه‌هاش با دانشگاه گفت که توانسته‌اند با کمک نرم‌افزار نویسان، امکان عروسک گردانی کامپیوتری را برایش فراهم کنند و دو سه تا از برنامه‌های تلویزیونی آمریکا مشتری‌اش شده اند، ولی فعلا کار را به وکیل سپرده.

ساعتی بعد گارینشا از فلوریدا می‌رسد و با هم به هتل می‌رویم. هتل ما در مرکز قدیمی شهر است، در منطقه‌ای که بوی اعیانی می‌دهد. اتاق من آنقدر بزرگ است که شاید بتوان در آن گل کوچک هم بازی کرد! آنقدر خواب می‌آید که نگو، ولی مجبورم کاریکاتور روز را هم بکشم.

بعد از دوش گرفتنی سریع، با کل به نمایشگاه می‌رویم و کارهایش را می‌بینیم. وای که چقدر لذت‌بخش است! کاش مدیران هنری موزه‌ها و نمایشگاه‌های ما یاد می‌گرفتند که می‌توان رنگ دیوارها را بنا به موضوع تغییر
دهند و ترکیب‌بندی اتاق را همینطور!

با کارکنان موزه والترز خوش و بش می کنیم. تا آخرین لحظه نگران بودند که آیا مرا به ولایات متحده راه می‌دهند یا نه؟

به سالن سخنرانی که گنجایش ۴۰۰ نفر را دارد سر می‌زنیم...چه امکانات باحالی! خود موزه هم تاریخچه جالبی دارد...

ادامه دارد