یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, June 15, 2006
اين هم روزگار ما
باز نمی​دانم چه خوردم که شديدا ياد مهاجرانی افتادم! گلاب به رويتان اين تساهل ما را کشت!

همه همکارانم دلشان می​خواهد روزها خانه باشند تا فوتبال ببينند، من که خانه هستم، می​خوابم و فوتبال نمی​بينم!

ديشب دوستی عزیز زنگ زد و کلی حرف زد، گفت عجيبه! تو چقدر کم حرف شده​ای! نمی​دانست حتی نیک​آهنگ هم بعد از پرکردن دندان لثه بی​حس می​تواند خفه بشود!

دلم لک زده برای يک مسافرت اساسی! می​دانيد، وقتی دعوت می​شويد و ميزبان برايتان بلیت و هتل می​گيرد چقدر حال می دهد! ولی آنگاه که نوبت به خودتان می​رسد تا از جيب خرج کنيد، يک کمکی دردناک است! آقايی که شما باشيد، ما دلمان برای سفر ارزان قيمت بيشتر تنگوليده است! برای کنفرانس کاریکاتوریست​ها در دنور که حسابی شکمم را صابون زده بودم، ولی نهایتا کف کردم!

شوهر عمه​ خدابیامرزم روزی روزگاری دچار مشکلی قانونی بود که من هم نامه​اش را به لطف دکتر رمضان​زاده به خاتمی رساندم، او هم مطابق معمول پاس داد به دیگری...و آخر سر هم خبری نشد که نشد. الان هم یاد آن روزهایی افتادم که با بچه​های فامیل و دوستم سپهر که همسایه آنها بود و الان ساکن تورنتو است در خانه عمه جمع می​شدیم خدا بیامرز آقای چهره​نگار از همه ما اشرار عکس می​انداخت...یاد باد...

ماجرای دستگیری فعالان زن هم عجب مکافاتی شده است. چند نفر از همکاران مطبوعاتی را گرفته​اند از جمله بهمن احمدی و همسرش ژیلا بنی​یعقوب...من هی به این بهمن گفتم زیر بار حرف​های این فمینیست​ها نرود...گوش نکرد که نکرد...آدم با این هیکل ورزشکاری فمینیست بشود؟ طفلکی بهمن!

ظاهرا مسوولان محترم سانسور وبلاگ​ها شدیدا فعال شده​اند و تصاویر بلاگر را هم حذف می​کنند! بابا ایول! روی روزگاری فقط عکس​های مجلات آنچنانی مستهجن بود، الان تصاویر ساده وبلاگی هم حکم "صور قبیحه" را دارد. گمانم روزی بشود که در تهران، تمام خانم​های محترمه دارای شغل شریف خودفروشی مجوز داشته باشند و آزاد و فقط بلاگرها رابه اتهام فحشا و گسترش آن دستگیر کنند.

طفلکی مانا! حال به خاطر کاریکاتور سوسکی کارش به دادگاه انقلاب کشیده شده! اتهامش را هم مطبوعاتی نمی​دانند.واویلا! حالا خدا را شکر که فضای آذربایجان اندکی آرام شده است. خدا کند همه چیز به خیر و خوشی تمام شود.