یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, February 20, 2006
باز هم عدد مقدس ۷۵ ميليون
بعضی از دوستان می​پرسند چرا به ماجرای دلارهای آمريکايی گير داده​ام. چرا بی​خيال نمی​شوم، بعضی​ها هم آنقدر آسمان را به ريسمان می​بندند که گويی تقدم و تاخر وقايع را نه درک می​کنند و نه ثبت کرده​اند.

مساله خيلی راحت قابل درک است. مطمئنا هر چقدر دوستان عزيز عاشق جناب فوکوياما باشند و گسترش زورکی دموکراسی که توجيه کننده رفتار نئوکان​هاست را تبليغ، من يکی توی کتم نمی​رود که محافظه​کاران آمريکايی دل​شان به حال خلق ايران سوخته باشد. از سوی ديگر، اعتقادی به گسترش دموکراسی از طريق شازده پهلوی ندارم، و نخواهم داشت. و گمان نمی​کنم سرمايه​گزاری روی او هم دردی از ما دوا کند...سلطنت مشروطه دموکراتيک بی​ناموس(اشاره به سخنان داريوش همايون!)...

دموکراست تقلبی و زورکی هم به درد هيچ​کس نخواهد خورد و به احتمال زياد بعد از چند دوره گند کار در خواهد آمد.
متاسفانه يا خوشبختانه بسياری از کسانی که منتظر دريافت کمک​های آمريکا هستند سر کار خواهند رفت، چرا که از قبل در صد زيادی از آن نصيب صدای آمريکا و توابع آن شده است. از سوی ديگر، بخش باقی مانده اين پول فقط صرف سرگرمی عده​ای خواهد شد که اگر تقی به توقی خورد، خود را به عنوان مبارز و همکار پروژه معرفی کنند و ...

چون با ارزش کار کارشناسانی که به زور می​خواهند پرونده حقوق بشری برای ایران درست کنند و با بودجه ولایات متحده خانه و کاشانه برای خود می​خرند آشنا هستم، می​توانم از همین الان بگویم که کارهای انجام شده استخوان​دار نیست. حد اکثر انشاهایی در حد اقل رسایی و توجیه پروژه​ای چند میلیون دلاری. از طرفی به واسطه ارتباط این جماعت با نئوکان​ها، نمی​توانم باور کنم که هدف آنها گسترش دموکراسی در ایران است. خودشان هم می​دانند که کارهای انجام شده فقط به درد پرونده​سازی و سیاسی​بازی می​خورد نه بهبود وضع ایرانیان. آیا این عزیزان که جان ایرانیان اینقدر برای​شان مهم است، می​دانند که یک حمله ساده آمریکا به مراکز حساس ایران، چه میزان تلفات غیر نظامی به بار خواهد آورد؟ نه، برای ایشان شاید اهمیتی هم نداشته باشد، پس هیچ گونه علاقه​ای هم به تحقیق در باره نقض احتمالی حقوق بشر در صورت حمله نخواهند داشت. چون سفارش دهنده چنین نخواهد خواست. ارزش این تحقیقات تنها در توجیه اشغال نظامی و یا حمله به مراکز ایران است. چیزی که نهایتا فضا را برای ایرانیان آزاده سخت​تر خواهد کرد.

همین الان به بهانه فشارهای خارجی، بسیاری از زندانیان سیاسی ایرانی لبه تیز تیغ زندانبان را حس کرده​اند. وقتی تعداد زیادی از استانداران از میان مسولان سابق سازمان زندان​ها و نیز وزارت اطلاعات دوران فلاحیان انتخاب شده​اند، باید دانست که دولت احمدی​نژاد محاسبات خاصی کرده است. و حالا همین ماجرای ۷۵ میلیون دلار چماقی خواهد بود بر سر بسیاری از سازمان​های غیر دولتی، گروه​های مطبوعاتی و فعالانی که هیچ​گاه زیر بار کمک​​های خارجی نرفته​اند. این کمک​ها به درد گروه​هایی مثل طبرزدی و دوستان می​خورد. فیلم های منوچهر محمدی پیش از دستگیری را خیلی از ما دیده​ایم. و می​دانیم نهایتا چه بر سر این پول​ها خواهد آمد. منتهی صدها نفر را به خاطر چند نفر مجازات کردند.

می​گویید دست روی دست نمی​توان گذاشت؟ یعنی فقط منتظر کمک​های کسانی باشیم که کنترل بازار انرژی و تامین سوخت خودروهای پرمصرف و منافع حامیان خودروساز و اسلحه​ساز برای​شان اهمیت دارد، بمانیم؟

از همین الان دارم همکاران بی​نوایی را می​بینم که جلوی دوربین برنامه هویت، مجبورند تاوان کسانی را بدهند که احساس مسوولیت​شان در حد منافع شخصی یا گروهی محدود خود بوده است. آنی که قلم به دست دارد و ده بار بازجویی شده می​داند چه می​گویم، نه آنکه این طرف دنیا نشسته و دلش خوش است و خیال می​کند با حمله بوش به ایران، مشکل دموکراسی ما حل خواهد شد.

ادامه دارد