عجیب است. این همه مدت بعد از انقلاب باغ سفارت انگلیس مال ایران بوده، الان متوجه شدهایم! خدا این ثبت اسناد را سوسک کند که حالا ما را مطلع کرده!
این همه وقت مسوولان محترم وزارت خارجه و خارشه، به آنجا رفت و آمد کردهاند، در مهمانیهای سالانهاش گوشت حلال خوردهاند، لابی کردهاند و غیره، آنوقت الان خبردار شدهایم که زمینش مال ماست...
آقایون محترم، اون گوشه باغ، کنار استخر، یک چند متریاش را هم برای ما نگه دارید، لطفا. خرداد سال ۷۵ که رفته بودیم برای نمایشگاه و بازار خیریه در آنجا، کلی مشعوف شدیم. برای اولین بار در بلاد اسلام دیدم که دختران عزیز با لباسهای مکش مرگ ما و با نافهای بیرون زده دارند دل اسلام و مسلمین را به درد می آورند. من هم با یک فروند طلبه رفته بودم که با بدجنسی ریشش را تراشیدم و یک تیشرت نو و نوار آمریکایی تنش کردم. حاج آقا آنقدر آنروز حشری شده بود که وقتی میخواستیم به روزنامه همشهری برویم، نمیآمد! گمانم نمازش را هم نتوانست بخواند...نمیدانم چرا!!!
خدمت این باغ به جناحهای مختلف نظام مقدس اینقدر زیاد بوده که گمان کنم می خواهند با پسگیریاش، آنجا را به زیارتگاه تبدیل کنند... من که عقل ناقصم به جایی قد نداد...شاید هم بخواهند کانه عفاف درست کنند. به هر صورت دستشان درد نکند.