یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Friday, December 30, 2005
درود بر فرصت سوزان سر بلند گفتمان آباد علیا
دست خودت نیست، یادت می‌آید به امیدهایی که داشتی، به قول او، به خیال‌هایی که در ذهنت می‌پروراندی.
پلکت بیخودی می‌زند، عصبی است...یادت می‌آید، چیزهایی را که فراموش کرده بودی.

شماتت هر بی‌پدر و مادر و با پدر و مادری که درکت نمی‌کند هم به دردت می‌افزاید. کنار گود نشسته و می‌گوید لنگش کن. دردم نهفته به زطبیبان مدعی، باشد که از خزانه غیبم دوا کنند...

طرف جرات ندارد خودش را معرفی کند، از تو انتظار شجاعت فارغ از عقل دارد، گاهی آنقدر به تو فشار می آید که تا کوبیدن جمجمه‌ات به دیوار فاصله‌ای نداری...عین آن روزها، که تنها راهی بود که دست از سرت بردارند...ولی الان چه؟

کورهای دور از کوران آن روزها نشسته‌اند و به‌به و چه‌چه می‌کنند برای زحمات نکشیده بقیه. و تو باید همینطور خون دل بخوری از خرد ایشان.

ایرادی ندارد، فرصت‌سوزان همیشه سربلندند، و ما زبان‌درازان سرشکسته.

زبان تلخ من تلخ‌تر از روزگارم نیست. روزگار را نمی‌توان بخشید، ولی زبانم را عفو کنید.