یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, December 28, 2005
خفه شم برم؟

داداش، من که دهنم صاف شد توی این دوره، خواستن خفه​ام کنن، ازترس خفگی و خفت آواره شدم، بازم خفه شم برم؟

داداش، طرف نامه منو جواب نداد چون گفت امضای من پاش نیست، بعد از اینکه امضا کردم براش فرستادم بی​جواب گذاشت، بهش چيزی نگم؟ خفه شم برم؟

داداش، من که کلی کاریکاتور واسه آزادی بیان کشیدم، خفه شم برم؟

داداش، لابد تو درست میگی، تو وسط دعوا بودی، تو رو هزار و یک جا بردن، ،معنی فولاد سرد رو میدونی، سرت دو هفته باد کرده، به کمر معیوبت فشار آوردن، اعتراف​نامه جلوت گذاشتن، پس گردنی خوردی، نوار مکالماتت رو برات گذاشتن...سه ساله همه​اش کابوس می بینی و نصفه شب عرق کرده و پریشون از خواب می پری و فکر می​کنی الان بازجوت بالا سرته...تو حق داری...من باید ساکت باشم...لب بدوزم...شرمنده​ام، منو ببخش، جوونیه دیگه...

اگه نوشته من رگ​های گردن تو رو به حجت قوی کرده، ببخش منو...نفهمیه و هزار درد و بلا...

اگه به بت جنابعالی اهانتی شده، طلب عفو دارم! به بزرگواری خودت ببخش!

در ضمن، فکر می​کنم شکم تاریخ از خاتمی آبستن نشده است. او پایبند اخلاق است!

من عیاش کلاش فراموش​کار را به بزرگواری​ات ببخشا ای مرثیه​ساز...

امضا: بد آهنگ