یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Sunday, September 25, 2005
دوران دیروز-خاطراتی پراکنده از روزنامه‌های اصلاح‌طلب-۳۹
روزنامه اخبار اقتصاد با حکم دادگاه تعطیل شد و مثل بقیه روزنامه‌نگاران نشریات تعطیل شده، باید منتظر فرجی می‌بودیم. دلم نمی‌خواست دوباره به همشهری برگردم، سر خم کردن جلوی عطریان خیلی سخت بود. راستش آن روزی که داشتم کاریکاتور صفحه سوم اخبار اقتصادی را در صفحه‌بندی اجرا می‌کردم و او به دنبال شمس می‌گشت و از آنجا سر درآورد، فهمیدم بهتر است کارمندش نباشم و به عنوان یک انسان آزاد با او برخورد کنم.چون خیلی راحت می‌شد با او شوخی کرد و سر به سرش گذاشت. آمده بود آنجا تا قرار آگهی‌های کارگزاران با عصرآزادگان را بگذارد و همان مساله‌ای شد که بعدها میان بچه‌های مطبوعات دهان به دهان گشت...طرفداری شمس از هاشمی رفسنجانی به بهای ۴۸ میلیون تومان آگهی...روزنامه عصرآزادگان بدهی‌های جامعه و نشاط را هم به دوش می‌کشید، و با وجود سرمایه گذاری‌های سنگین هنوز نتوانسته بودند بدهکاری‌هایشان را سر به سر کنند. البته خرید ساختمان سه طبقه و ساز و کار لیتوگرافی در زیر زمین، می‌توانست در دراز مدت هم بدهی‌ها را جبران کند و هم سودآور باشد، ولی در نهایت سهمی به روزنامه‌نگاران نمی‌رسید.

یادم می‌آید بعضی از بچه‌های عصرآزادگان سر چرخش مشهود به آن سمت معترض بودند، قیافه محمد قوچانی هم دیدنی بود، وگاه شمس مجبور می شد برای رد گم کردن مطلبی انتقادی علیه هاشمی‌ها یا کارگزاران چاپ کند.

هر وقت سر وکله محمد فرنود آنجا پیدا می‌شد، می‌توانستیم حدس بزنیم آگهی جدیدی آورده، عکس جدیدی از هاشمی انداخته یا ...سراغ چند نفری هم می آمد و به آنها پیشنهاد می‌کرد خیلی به هاشمی گیر ندهند...

در این میان حس می‌کردم شریک جدید مجموعه یعنی سحرخیز از این ماجرا راضی نیست. جلایی‌پور هم همینطور. البته روزنامه‌ها در دوران انتخابات بخشی از درآمد مورد انتظارشان راکسب می‌کنند، ولی آنچه بیشتر از دست می‌دهند، آبروست.

پایان روزنامه‌های زنجیره ای منظومه شمس‌الواعظین
شمس بزرگواری‌هایی داشت، که همیشه برایش احترام ویژه‌ای قائلم. آدمی دوست داشتنی است، ولی گمان نکنم کسی بتواند کاملا به او اعتماد کند، حتی نزدیک‌ترین کسانش. این امر شاید بستگی به نسبی گرایی فوق‌العاده‌اش در مسائلی باشد که سال‌ها قبل در آنها بیش از حد مطلق‌نگر بوده است.

با همه اینها راه چرخاندن روزنامه را بسیار خوب بلد بود و روابط حرفه‌ای را خوب می شناخت. کسی که در دوران بیست سالگی تا سی سالگی روزنامه کیهان را می‌گردانده آدم کمی نمی تواند باشد. دست پرورده‌های خوبی داشت از جمله مهدی نصیری که سال‌ها بعد سردبیر کیهان شد و دمار از روزگار خیلی‌ها در آورد.

شمس سال‌ها سردبیر یکی از وزین‌ترین و تاثیرگذارترین مجلات تاریخ ایران، کیان. بود و می‌توان گفت تاثیر افکار منتشر شده در آن مجله روی جنبش اصلاحات کم نبوده است. به هر صورت شمس‌الواعظین فرازها و فرودهای بسیاری داشت، و در کار وبار روزنامه‌نگاری جایگاهی مشخص دارد که دست بسیاری به آن نخواهد رسید.

نکات منفی او را در کار حرفه ای به روایت همکارانش می‌توان پرداخت کم حقوق به بهانه دادن اعتبار حرفه‌ای، عدم مراقبت از وضعیت روابط در محیط کار و ... دانست. با این وجود بچه‌ها دوستش داشتند و کمتر کسی از او بدش می آمد.

شمس قبل از تعطیل شدن روزنامه راهی زندان شده بود و از آنجا به دفتر زنگ می زد و به بچه‌ها روحیه می‌داد...می‌توانستی اشک بعضی‌ها را ببینی وقتی صدای شمس را می شنیدند. این زیبا بود.