اصلا نمیخواهم حال سازگارا را بگیرم، چون با چند تن از دوستانم در لندن و غیره فالوده خورده و اینان ناراحت می شوند، ولی با اعلام حکم اخیر او و واکنشهایش که احتمالا میتواند استفاده خوبی از آن بکند، چند نکته به خاطرم رسید که حیفم آمد از کنارش به سادگی بگذرم. یکی از مشکلات بزرگ ما در یافتن رهبر سیاسی مناسب، نبود مبارزات انتخاباتی مقدماتی است! بر همین پایه، تا کسی سبز میشود، همه فکر میکنند به رهبر آرمانی خود رسیدهاند:
۱- در مبارزات سیاسی، مبارزات مقدماتی درون خود حزب یا جبهه صورت میگیرد، به عبارت دیگر، یکی از نامزدها باید از میان همه انتخاب شود. این مرحله اول مبارزاتی مشخص کننده خیلی از مسائل است، از جمله اینکه هر کدام از نامزدها چند مرده حلاج هستند و چگونه میتوانند از پس رقیب اصلی تر بر آیند.
۲- اعتبار نامزدها به چیست؟ چگونه می توان مطمئن شد که این جماعت پس از سوار شدن بر اسب مراد سیاست، مجبور به سواری دادن به کسانی نشوند که مدیونشان بودهاند؟ معیار خدمت و خیانتشان چیست؟
۳-وقتی حرف از آزادی و لیبرل دموکراسی میزنند تا چه حد به آن پایبندند و سخن مخالف را بر میتابند؟
۴-اطرافیآن و حامیان نزدیک و مشاورینشان آدمهای سالمی به لحاظ سیاسی -مالی و اخلاقی هستند یا نه؟ آیا نکتهای وجود دارد که از چشم مردم نهان کردهاند یا خیر؟
۵- سوابق سیاسی این افراد نشاندهنده خدمت ایشان بوده است یا بهرهبرداریهای مالی-سیاسی؟
و ...
من سازگارا را از طرق مختلف میشناسم. از خدابیامرز صابری گرفته تا یکی از مدیران سازمان گسترش که او را بشدت دوست داشت و به خوبی از او یاد میکرد. برآیند این تعاریف برای من جذاب نبود و او را انسانی بشدت اهل زد و بند نشان می داد. شاید شما چنین آدمهایی را بپسندید، ولی من از این جنس خوشم نمی آید. دلم میخواست از نزدیک با او بیشتر بر خورد می کردم تا حد اقل ببینم طرف از نقطه نظر کاریکاتوری چه جور موجودی است؟
تنها برخورد قلمی ای هم که با او داشتم به کاریکاتوری مربوط می شود که دوستانش را آزرد، و کسانی احتمالا وادارش کردند که نامهای اعتراضی به گویا بنویسد. من که باورم نمی شد سازگارا آنقدر خام باشد که از یک کاریکاتور ساده چنین بر آشوبد، جوابش را اندکی تند دادم، این تندی من هم عده ای را خوش نیامد، و بسیاری هم از آن طرف مدت ها منتظر چنین کاری بودند. سازگارا اما از نظر من آدمی نشان داد که تحملش کم شده و زود داغ می کند، منتظر است عده ای دستمال به دست حمایتش کنند. نمی داند جآیی که رفته چندان حرمتش را افزون نمی کند و رسما با کسانی عقد اخوت بسته که در ماجرای جنگ عراق اعتبار سیاسی خود را به واسطه دروغ هایی که بافتند و الآن CIAدارد به آن اعتراف می کند از دست داده اند.
البته موسسه واشنگتن، توانسته دست عدهای را هم بند کند، که البته نظیر این جماعت را در ماجراهای ۲۸ مرداد و بعد از آن زیاد دیدهایم.
اگر سازگارا بتواند از طریق این جماعت به مال و منالی برسد، خواهید دید بسیاری از روشنفکران عزیزی که تا دیروز داد طرفداری از معین و هاشمیشان ماتحت فلک را جر میداد، به ناگهان سرازاردوی او در خواهند آورد و بقیه را به خاطر آزردن سازگارای نازنین شماتت میکنند.
به نظر من اگر سازگارا بتواند در مبارزه سیاسی با روندی منطقی جلو برود و به همه ثابت کند که اینکاره است، شاید بتوان کمی امیدوار بود، ولی موجود ضعیفالنفس و متمایل به وابستگی جماعت لابی راست آمریکا که ما دیدیم، بهتر است دام بر مرغ دیگر بنهد.