راستش با آنکه با ارزشترین مسابقه حرفهای روزنامهنگاری ایران همین جشنواره مطبوعات است،
ولی روند عجیب و غرییب حاکم بر آن همیشه دردناک بوده است. کمیتههای تخصصی علیرغم زحمات بیشمار و بررسی کارهای هر شاخه، امتیازهای شرکت کنندگان را بنا به معیارهایی که هر سال به تصویب هر گروه میرسد، همراه با مجموعه آثار برتر به هیات داوری نهایی می سپارند. در نهایت، هیات داوری بر پاته نگاه و تحلیل خود، فینالیستهای هر رشته را غربال میکند و چند نفری برنده می شوند.
تا اینجای کار ایرادی ندارد، ولی وقتی معیارهای حرفهای رشتههای تخصصی نادیده گرفته میشود و سلیقه شخصی بعضی از داورهای متنفذ کار را خراب میکند، اساس جشنواره بیاعتبار می شود.
از همه رشتهها جالبتر، کاریکاتور مطبوعاتی است!
از آن بگذریم که یک سال با دخالتهای آدمهای متنفذ در ارشاد و مشاوران گردن کلفت نیروی انتظامی که جیرهخوار کیهان هم هستند، رشته کاریکاتور اساسا قربانی منافع بعضیها شد، و معاون نسبتا محترم ارشاد گفتمان را به ریدمان تبدیل کرد، ولی در سالهای مختلف نیز همیشه عدم شناخت داوران از کاریکاتور مطبوعاتی کار دست همه داده است. متاسفانه در رشته روزنامهنگاری به دانشجویی که سالها بعد روزنامهنگار و سردبیر میشود، نمی آموزند که کاریکاتور مطبوعاتی چیست، و تنها فهم ناقص برخی اساتید اندکی ذهن این قربانیان نظام آموزشی را پر میکند و دیگر هیچ...
وقتی روزنامهنگارهای قدیمی ما نمیدانند فرق کار بدون شرح و باشرح و کارکردهای مختلف آنها چیست، و نمیدانند که اصولا ۹۰ در صد کارهای ادیتوریال و حتی گاهی آپ-اد محتاج کلام است، برای اینکه نشان دهند "روشنفکر"اند و چند تا کتاب خارجی هم خواندهاند، از کاریکاتوریست بدبخت انتظار دارند زورکی کار بدون شرح بکشد. به عنوان مثال در بعضی روزنامهها مثل جامعه، معیار این بود که کار به سختی فهمیده شود! و البته این مساله در جامعه بیشتر تقصیر مدیر هنری آن بود. به این جماعت باید گفت که تصویر سازی با کارتون ادیتوریال-کاریکاتور مطبوعاتی- فرق دارد.
از سوی دیگر، بعضی کاریکاتوریستها اصولا میتوانند بدون کلام، حرف خود را بهتر بزنند، اینها را هم نباید مجبور کرد که به زور کارشان را به کلام و دیالوگ بیالایند. به عبارتی، کار بدون شرح ایشان کارکردی به مراتب برتر از کارهای با شرح خیلیها خواهد داشت.
وقتی سردبیر بیسواد سلیقه احمقانه خود را به کاریکاتوریست تحمیل می کند، نه تنها ارزش کار را از بین می برد، که روحیه هنرمند را هم خراب میکند. محض رضای خدا از چند تا از سردبیران با سابقه بپرسید که تاثیر گذارترین کاریکاتورهای مطبوعاتی ۲۵۰ سال گذشته دنیا کار چه کسانی بوده است؟ کدام کاریکاتوریست های ایران و جهان کک در تنبان سیاستمداران انداختهاند؟ و...و...و...
وقتی بیخاصیتترین کارها را برنده می کنیم، اعتبار کاریکاتور مطبوعاتی را زیر سوال می بریم. برای اینکه با معیارهای این رشته بیشتر آشنا شوید، از این به بعد می خواهم از منابع مختلف، تعاریف و کارکردهای این هنر را بازنویسی کنم.
***
راستی، الآن یادم آمد کتابی ۳۴۰ صفحهای برای حوزه هنری تالیف کردم که اصلا نمیدانم چه بر سر نسخه اصلی آن آمده است. اصلا به دست ناشر رسید یا نه؟ اگر کسی خبری دارد، برای من بنویسد که سرنوشتش چه شد؟