در قرن بیستم، بیش از ۲۰۰ سد در دنیا خراب شد. شاید بالاترین استانداردهای سد سازی را آمریکاییها داشته باشند، و در همین ایالات متحده، پنج سد از سال ۱۹۷۲ تا کنون دچار حادثه شده است و با هرحادثه ای هم عده جان خود را از دست دادهاند. خسارتهای مالی هم سر جایش...
سوال اینجاست که مسوولیت سدسازان در قبال کارشان چیست؟ مدیریت سد چه مسوولیتی دارد؟ آیا همه چیز آنقدر شفاف است که جای بحثی وجود نداشته باشد؟ باید دید شرایط در
کشورهای مختلف چگونه است؟
در کشور ما وقتی اصل بر سد سازی باشد نه پیدا کردن بهترین گزینه، توسعه پایدار تبدیل به توسعه مخرب خواهد شد. اگر در منطقهای ایجاد سد بهترین و شاید تنها گزینه باشد، آنرا باید ساخت. ولی آیا مقامات محترم سد ساز و سد باز ایران، حاضرند فراتر از توجیه، در پیشگاه وجدان خود از ساختههای خود دفاع کنند؟
راستش کاش میتوانستیم دادگاهی علم کنیم، و متخصصان طرفدار و منتقد سد سازی را، به عنوان هیات منصفه دعوت، و سد سازان را اندکی محاکمه میکردیم. اولا، از ایشان می پرسیدیم که روندی که منتهی به ساخت بسیاری از سدها در ایران شده است، چیست؟ چند درصد سدهای ایران دارادی توجیه اقتصادی دقیق است؟ حوزههای آبخیز چند تا از سدهای ایرآن قبل از آبگیری تحت مدیریت آبخیزداران قرار گرفته؟ میزان رسوبگیری سدهای ساخته شده در سالهای بعد از انقلاب چقدر است؟ چه عملیاتی برای کنترل این مساله صورت گرفته؟ علت کاهش عمر سدهای ایران چیست؟ چند درصد سدهای ایران در نزدیکی گسلهای فعال ساخته شده اند، و در صورت مقاومت در برابر زلزله، مجموعه عوامل منفی ساخت سد در چنین مناطقی را به مقامات بالاتر گوشزد کردهاند؟ مجموعه آثار منفی زیستمحیطی ساخت بسیاری از سدها در ایران چیست؟ و...
از طرف دیگر، آیا از سد سازان پرسیده شده است که میزان جابجایی نامریی پول در پروسه سد سازی چقدر است؟ میزان سود ننوشته و نادیده سد سازان از هر سد چقدر است؟ آیا شفافیت مورد ادعای ایشان در این صنعت واقعیت دارد؟
سوالهای بسیاری وجود دارد که کسی پاسخگو نیست. حتی کسانی که ادعای پاسخگویی دارند اغلب خاموش میمانند...