یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Saturday, August 27, 2005
مصادره اصلاح‌طلبی؟-۳
یکی از مشکلات بزرگ سال‌های گذشته، نامشخص بودن مرز اصلاح‌طلبان از دیگر منتقدان است. اصلاح‌طلبی به دلیل مشکلات بر آمده از سیاست‌ها و عملکرد دولت‌های قبلی باب شد. چرا که فضا به سمتی رفت که موجب دور شدن مردم از حکومت و آرزوهای اولیه انقلاب شده بود. نگاه اصلی مردم بعد از پیروزی سید محمد خاتمی بهتر شدن وضع بود، چرا که حس می‌کردند با آمدن ناطق، همان امیدهای اندک هم از بین می رفت.

هنر بزرگ راستی‌ها این بود که آنقدر برای جماعت تازه وارد بحران آیجاد کرد که به کل حواسش پرت شد. ماجرای دستگیری شهرداران و نهایاتا بازداشت کرباسچی اتفاق کمی نبود. استیضاح عبداله نوری، قتل‌های زنجیره‌ای، ماجرای اصلاح قانون مطبوعات، کوی دانشگاه، ترور حجاریان، و... کار را به آنجا کشاند که نقطه شکست خاتمی و دولت را یافتند و بعد از آن می‌دانستند به کدام محل باید حمله بیشتری بکنند.

در این بین، مشکلات خاتمی و اطرافیان او کم نبود. منتهی راه حل‌های دولت در مقابله با بحران‌ها آنچنان سیر نزولی طی کرد که موجب شرمنده‌گی حضرات هم می‌شد. اوج شکست اصلاح‌طلبان حکومتی در نحوه مقابله با سیاست‌های شورای نگهبان در انتخابات مجلس هفتم بود. تا آنجا که خاتمی که مدعی برگزاری انتخابات عادلانه بود مجبور شد زیر حرف خودش بزند. شاید یکی از عوامل ازدیاد منتقدان دولت هم عدم کارآیی مورد انتظارشان بود. از سوی دیگر به دلیل تراکم بیش از حد گروهی در موقعیت‌های اجرایی که ناکارآمد نشان دادند و خاتمی تمایلی به تعویض آنها نداشت، کار را بدتر کرد.

گفتمان غالب جماعت حاکم در سال‌های اخیر به سمت حذف رقبا بوده است. در چنین شرایطی فضای تنفس دیگر اصلاح‌طلبان کمتر و محدودتر می‌شد.

یکی از مباحث سال‌های گذشته که از جانب روزنامه‌های اصلاح‌طلب هم به شدت دنبال شد، ماجرای تفکیک شهروندان به درجه یک و درجه دو، ونیز "خودی" و "غیر خودی" بودن گروه‌های سیاسی بود. با آنکه اصلاح‌طلبان حکومتی در بازی سیاسی به گویند‌گان و پیام‌آورندگان نگاه خودی و غیر خودی می‌تاختند، ولی در عمل مجری این سیاست در ساختار اجرایی شده بودند.

اصلاح‌طلب خط امامی که امروز بهزاد نبوی در باره اش صحبت می کند، نمی‌تواند به راحتی در کنار اصلاح‌طلب غیر خط امامی بنشیند. من بخشی از نیروهای نا امید از اصلاحات را همین غیر خط امامی‌ها می‌دانم. مساله خیلی مشخص است. بسیاری از نیروهای سیاسی منتقد سیاست‌های دوران ۵۷-۶۸ هستند، و برای قرار گیری در کنار بقیه، نمی‌توانند از باورهایشان دست بر دارند. وقتی این مجموعه مدافعی قدرتمند در ساختار نظامی که قول داده از حقوق همه به یک اندازه دفاع کند ندارد، خیلی سریع‌تر متوجه غیر عملی بودن شعارهای اصلاح‌طلبان حاکم می شود.

شک نباید داشت که حق حزب حاکم، تصاحب بسیاری از سمت‌هاست، ولی آیا پیروزی ۲ خرداد نتیجه کار حزبی بود یا فعالیت‌های جمع بزرگ‌تری که از میان آنها گروهی حزبی تشکیل دادند؟ مجلس ششم که دراختیار این گروه بود، چرا امکان ورود مدیرانی با نگاه اصلاح‌طلبانه ولی خارج از هرم داده نشد؟ تصاحب امکانات در جهت یکنواخت کردن سختار اجرایی برای اثبات ناتوان بودن دولت در جذب بود؟

وقتی صحبت از تحریمی‌ها می کنیم، یادمان می رود که بسیاری از ایشان در دوران اصلاحات کسانی بودند که می‌توانستند بهره‌های فراوانی به جریان برسانند. به عبارت شاید بتوان گفت که چون در جهت سیاست‌های حزب حاکم عمل نکردند، حذف شدند. نهضت دانشجویی در شناساندن خاتمی ناشناخته به مردم چقدر موثر بود؟ این بار چند در صد دانشجویان حاضر بودند روی وزیر علوم خاتمی قسم بخورند؟ معین که باید ترفداران بیشتری می داشت،نه؟ چرا بسیاری از سران جنبش دانشجویی به او التماس می کردند که کنار بکشد؟

امروز سلامتی می‌گوید انتخاب معین به عنوان کاندیدا منطقی نبوده است. وقتی سران اصلاحات به چنین نتیجه‌ای می‌رسند، آیا باید انتظار بقیه مردم به نتیجه دیگری می‌رسیدند و حتما از معین حمایت می‌کردند؟

انتخاب و انتخابات در کشور ما به پدیده‌ای لوث وباطل تبدیل شده است. وقتی کاندیداها واقعی نباشند و گزینش بر پایه التزام به چیزی که شاید اعتقاد به آن هم از روی ریا باشد کارکردی پارادوکسیکال خواهد داشت. انتخاباتی که انتخابات نیست! وقتی ساختار از پایه ناقص باشد، چگونه مى‌خواهیم روی آن طبقات بیشتری بنا کنیم؟

یکی از بزرگ‌ترین مولفه‌های اصلاح‌طلبی، جلوگیری از نقض بیشتر حقوق بشر در چارچوب قوانین موجود بوده است. این یک هدف حد‌اقلی بوده است. بر همین اساس، حقوق اصنآف، گروه‌ها، جمعیت‌ها برای اعتراض باید به رسمیت شناخته می‌شد. می خواهم بدانم وزارت کشور دولت اصلاحات تاچه اندازه امکان تجمع، برقراری میتینگ و فعالیت عادی سیاسی به گروه‌های مختلف داد؟ لابد نمی‌داد چون نمی‌توانست امنیت ایشان را تضمین کند. این چه دولتی است که باید به گروهی حد‌اقلی التماس کند که به تجمع‌های قانونی هم حمله نکند؟

ادامه دارد