یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, March 17, 2005
هاشمی و غیره-۱
پنج سال پیش در یادداشتی که برای روزنامه آفتاب امروز، در باره ورود هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات مطلبی نوشتم که با اعتراض طرفدارانش روبرو شد. محتوای نوشتار من این بود که آیا هاشمی با ادبیات قدیمی خودش می خواهد وارد انتخابات شود و چون همیشه از بالا به همه نگاه کند؟ آیا ادبیات رایج سیاسی بعد از دوم خردادشفافیت بیشتری نمی‌طلبد؟و...

امروز هم همین مشکل وجود دارد. ظاهرا رفتار همه باید عوض شود جز کسی که برای ورودش به رقابت انتخاباتی در مراسم افتتاح خبرگزاری ایسکا صلوات فرستاده اند... نوعی بیعت روزگار صدر اسلام، و گروهی از فرهیختگان مطبوعاتی بشدت از سردار سازندگی آمدنش را طلب کرده‌اند.

اشتباه نکنید! من مخالف نامزد شدن هاشمی یا الباقی نیستم، چرا که این جور نامزد بازی‌ها برای من کاریکاتوریست بسیار لذت‌بخش است. مساله این است که آیا ما جماعت نسبتا روشن‌فکر مطبوعاتی که در این مراسم نمایشی کاری بهتر از پرسیدن چند سوال تملق آمیز و خواستگاری انتخاباتی نداشته‌ایم؟ یادم می‌آید در مراسمی قبل از پیروزی انقلاب، خانواده‌های نظامی‌ها در یک تجمع فرمایشی در یکی از پادگان‌ها یا باشگاه‌های آن زمان یک‌پارچه می‌گفتند: بختیار، بختیار، سنگرتو نگه دار". آیا رفتار امروز ما مشابه آن گروه نیست؟ نمی‌دانم!

اینکه هاشمی منتقدین خود را همیشه رانده و اگر طرف از زندان اوین سر در آورده باشد و مدت‌ها تحت فشار و مصاحبه و غیره بوده، چیز جدیدی نیست. جماعت نهضت آزادی در سال‌های ۶۹-۷۱، و یا عباس عبدی در سال‌های ۷۰ را از یاد نبرده‌ایم. هیچگاه نشنیده‌ام هاشمی مانع دستگیری منتقدانش شده باشد. و اگر تصادفا خبر بازداشت یا احضار یکی از اطرافینش را شنیده باشید، حتما با خبر تکمیلی او در اعتراض تند به مقامات ارشد نظام و آزادی بی قید و شرط طرف مربوطه مواجه شده‌اید. اخیرا هم که از توطئه اصلاح‌طلب‌ها علیه خودش در جریان انتخابات مجلس ششم خبر داده که قصد تخریب او را داشته‌اند( احتمالا منظور گروهی متشکل از سعید حجاریان و اکبر گنجی و عباس عبدی است- که سرنوشت جالبی هم نداشته‌اند!). با این حساب خداوند به آخر و عاقبت منتقدین سردار سازندگی رحم کناد! با آل هاشمی هر که در افتاد، بر افتاد!

از بعد مدیریتی معتقدم هاشمی از معین و لاریجانی برتر است. ولایتی هم که اصلا نمی‌داند مدیریت را چطوری می‌نویسند. اصغرزاده هم فقط به درد رهبری یک راهپیمایی اعتراض‌آمیز و حد اکثر نمایندگی اپوزیسیون می‌خورد...با این همه چرا انقلاب در طول این همه سال نتوانسته کسی را تربیت کند که الآن هاشمی بگوید اگر عرصه را خالی دید وارد می‌شود؟ چه کسی مسوول این خلا است؟ در نظام هیاتی ما، که ظاهرا افراد با تکیه بر دانش و تجربه در صدر امور نیستند و انتصاب وانتساب حرف اول را می‌زند، نمی‌توان انتظار شایسته سالاری داشت. انگار سیستم را طوری جلو برده‌اند که کسی در آینده برای آقایان شاخ نشود، و مردم هم پذیرای همینی که هست باشند. مردم ما باید خدا را شکر کنند که چنین نعمتی به آنها ارزانی شده...

در طول سال‌های گذشته، هرگز نشنیده‌ام هاشمی نگاهی انتقادی به عملکرد دوران سازندگی کرده و خواستار برطرف شدن اشکالات باشد. هرگز نشنیده‌ام که برای باز شدن فضای سیاسی قدمی پیش گذاشته باشد، و وقتی مطبوعات را در سال ۷۹ بستند، اقدامی در جهت رفع توقیف از خود نشان دهد، چه یادم می آید در جایی اظهار رضایت هم کرده است...

ادامه دارد