یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, August 19, 2004
پاسخی به مطلب" آقای نیک آهنگ کوثر دور نشسته اید!"- سایت هادی حیدری
هادی حیدری در سایت خود نقدی ازآقای امیر مقدم گذاشته که از هر دوی ایشان متشکرم. همینکه امیر نسبت به تندخویی من این واکنش ملایم را بروز داده باید از او تشکر کرد. بخش هایی از این نقد ربطی به کاریکاتور پیدا نمی کند، و به دنبال یافتن شاهد برای ایراد گرفتن از کار من می گردد. از سوی دیگر می پرسد که چرا من مانند دیگران سکوت نکرده ام، که باز ربطی به کاریکاتور ندارد. با این همه سعی کرده ام بخش های مربوط و نامربوط سخنان این علاقه مند محترم را پاسخ دهم.

اول - امیر مقدم نوشته است:

نیک آهنگ کوثر مدتی است از ایران رفته است و نمیدانم دلیل این هجرت طولانی چیست و آیا پایانی بر آن وجود دارد یا کماکان پابرجاست؟انگار خاصیت افرادی که به تازگی از ایران رفته اند و دستی هم به قلم دارند این شده است که به راحتی به قضاوت شخصیت آدم های داخل ایران می نشینند و از دور فاتحه ای به تمام وجود آن ها نثار می کنند بی آن که فرد مقابل توانایی دفاع از خود را داشته باشد.کاریکاتور ایران در 7 سال گذشته جایگاهی جدی و درخور شاء ن کشور یافته تا جایی که نگاه مخاطبان به این هنر از حد تصاویری صرفا سرگرم کننده و خنده آور به مقوله ای جدی و تاثیرگذار ارتقا یافته است.آقای کوثر همان طور که بارها گفته اند خود از شاگردان "گل آقا" بوده و به خوبی می دانند که شیوه مرحوم صابری همواره بر نقد با ترکه گل بود و هیچ گاه حریم نقد را به اهانت آلوده نمی کرد.آیا درست است که کاریکاتور را وسیله ای برای تصفیه حساب های شخصی با افراد مختلف قرار دهیم؟آیا منطقی است که با این حرکت هاجایگاه کاریکاتور را به این حد ، نازل جلوه دهیم؟

باید بگویم که دلیل این هجرت طولانی را باید از برادران محترمی پرسید که دو بار مرا تهدید به مرگ و یک بار تعقیب کردند، در ضمن اندکی جانم را به لبم رساندند. من هم به خاطر ناراحتی قلبی که با فشار های عصبی افزایش می یابد ترجیح دادم که تا زمان ادامه معالجاتم در کانادا بمانم،احتمالا در صورتی که مقام محترم ریاست جمهوری عرضه حفظ امنیت بنده و دیگر دوستانم را داشت، رو در رو پاسخ جنابعالی را می دادم. من به راحتی به قضاوت ننشسته ام، و سال ها در مورد مهاجرانی کار کرده ام! خیلی بیشتر از هر کاریکاتوریست ایرانی. او را خیلی بیشتر از بسیاری از همکارانم می شناسم و به دفعات با او برخورد داشته ام. اینکه از دور او را بدون در نظر گرفتن عوامل مختلف نواخته ام را قبول ندارم. اگر هم در داخل بودم همین ها راکه نوشته ام می نوشتم، شاید اندکی تندتر. اینکه مهاجرانی از خود دفاعی نکرده و دفاع نامناسب همسر و برادر زنش کار را خراب تر کرده گناه من نیست. اینکه گفته اند او ازدواج مجدد نکرده و بعدا همسر جدیدش مدارک کافی به روزنامه و دادگاه ارائه داده که به نفع هیچ کس نیست.در مورد جایگاه کاریکاتور مطبوعاتی ایران در هفت سال گذشته و اهمیتی که نزد عموم یافته، باید پرسید که چه کسانی نقش بیشتری داشته اند. کسانی که در سایه حرکت می کردند و ساکت بودند، یا آنها که باطل ننشستند و تلاش کردند خطوط قرمز را عقب برانند؟ کاریکاتور مطبوعاتی چاپ داخل، صرفا طنزآمیز است و از عناصر دیگر شوخ طبعی، نظیر هجوو هزل بی بهره. در مقوله طنز شیوه صابری را می پسندم، ولی در هجو و هزل، نمی توانم کارهای ایرج میرزا و عبید را نادیده بگیرم. ادعا نمی کنم که دنباله روی آنها هستم، ولی بدم نمی آید دیدگاه های آنها را در کاریکاتور تجربه کنم. در کجا آورده اند که کاریکاتورصرفا طنز است و از دیگر داده های شوخ طبعی بی بهره؟ آیا بهره گیری از هزل و هجو ممنوع است؟ در ضمن، آیا مهاجرانی را در حالتی هزل آمیز و غیر اخلاقی کشیده ام؟ یا مفهومی هزل آمیز را القا کرده ام؟

دوم- امیر مقدم در ادامه نقد کاریکاتور من آورده است:


متاسفانه آقای کوثر به شکل علنی از زمان استعفای دسته جمعی کارکنان روزنامه توقیف شده "وقایع اتفاقیه" به توهین ، تهمت به مسوولین و دست اندرکاران آن روزنامه و استفاده از الفاظی دست زدند که در شاءن کسی در این
جایگاه نیست این جریان در
ماجرای مهاجرانی شکلی گسترده و ناهنجارتر به خود گرفته است.


من متوجه نشدم که کجای کاریکاتور من به استعفای دسته جمعی کارکنان روزنامه وقایع اتفاقیه مربوط است؟ در آنزمان هم فقط در بخش نظر سایت خانم پرستو دوکوهکی نظرم را نوشتم، نه اینکه در سایت گویا یا حتی در سایت خودم بخواهم مسوولان مشارکتی روزنامه مربوط را هدف قرار دهم. توهین هم نکردم، خیلی راحت اتهاماتی را به آقایان وارد ساختم که اگر دامانشان پاک و مبرا است، پاسخ دهند. شنیدم که دوستان عزیز از حرف های من برآشفته اند، که امیدوارم گذر زمان از آشفتگی شان کاسته باشد. اگر امیر به عنوان علاقه مند حزب مشارکت هم با من مشکل دارد، به اوجداگانه پاسخ خواهم داد. در شان روزنامه نگاران هم نمی دانم که آلوده خواسته های صاحبان حزب شوند، و اگر هم خودم در این سال ها با روزنامه های حزبی کار کرده ام،این همکاری ها خالی از خطا نبوده و به همین دلیل و بر اساس تجربه، به دوستانم پیشنهاد کرده ام که از این روزنامه ها تا حد ممکن فاصله بگیرند.

سوم- امیر مقدم چنین ادامه می دهد:

کاریکاتورها و مطالب نیک آهنگ کوثر در مورد این جریان بوی تصفیه حساب شخصی می دهد و یه عقده گشایی آشکار می ماند تا نقد منصفانه و آسیب شناسی منطقی این ماجرا.آلوده کردن کاریکاتور ایرانی که در دهه اخیر، رعایت حرمت و شخصیت آدم ها و اخلاق به خصوصیات بارز آن تبدیل شده است به مسائل غیر اخلاقی و سکسی و توهین های عقده گشایانه ظلمی است مضاعف که متاسفانه از جانب کسی وارد می شود که خود در این دوره به شهرت رسیده است.آیا این درست است که هر تریبون و مجالی برای سخن یافتیم بی هیچ ملاحظه ای هر چه در دل داریم و درسر می پرورانیم و بسیاری از بافته های ذهنی خود را به اسم کاریکاتور در معرض دید همگان قرار دهیم؟ من از آقای کوثر یک سوال می کنم و آن این که چرا در این ماجرا هیچ یک از کاریکاتوریست های
دیگر ایرانی وارد نشدند و به قضاوت غیر منصفانه نپرداختند؟ آیا همه آنان از ترس و محافظه کاری دست به این کار نزده اند و یا از روی تعقل ، انصاف و از بیم آن که کاریکاتور را وسیله ای برای تصفیه حساب قرار نداده باشند؟آیا این هنر است که هر چه بر سرزبانمان می آید به قلممان نیز سرایت کند؟آدم ها همه نقاط ضعف و قوت بی شماری
دارند. آیا خود آقای کوثر از همه بدی ها
مبراست؟خود این نوع واکنش های ایشان عین ضعف است.


من با مهاجرانی خصومت شخصی ندارم و به او به عنوان یک نویسنده و سیاست مدار احترام می گذارم، ولی به عنوان مدیر مملکت که از اعتماد من و امثال من سو استفاده کرد و به اسم دفاع از حقوق روزنامه نگاران،بر ما جفا هم روا داشته،نمی توانم ساکت بمانم. اینکه مدت ها در انتظار بودم تا ثابت شود ریگی به کفش مهاجرانی هست، را کتمان نمی کنم. سال ها معتقد بوده ام که مهاجرانی و خیلی ها ما را به اسم تساهل، اصلاح طلبی، توسعه سیاسی و ... فریب داده اند. هراز گاهی صاحبان روزنامه های جناح چپ اجازه چاپ کارهای انتقادی ام از این گروه را داده اند، و در اغلب موارد سانسورشان کرده اند. در این مورد خاص هم انتقاد و حمله من متوجه این نکته بوده که مهاجرانی با وجود اطلاع از خطرهای روابط خارج از عرف و غیر شفاف در حوزه سیاست به آنها وارد شده. به عنوان کسی که در سال های ۷۶-۷۸ به نحوی مدافع مهاجرانی بوده ام، به خودم حق می دهم که اگر خطایی نیز از او سر زد، بر او بتازم. عادل باشیم. در آن روزها چقدر بر دشمنان مهاجرانی تاختیم به امید آنکه یاورمان باشد؟ و او چه کرد؟اینکه هیچ کاریکاتوریست دیگری وارد این ماجرا نشده به خود همکارانم مربوط است، و اینکه من وارد شدم بر اساس ایجاد تعادل! من سکوت را جایز ندانستم و دیگران دانستند. سکوت آنها برای من محترم است، حالا هر دلیلی که می خواهد داشته باشد. من انگیزه خاصی دارم، که احتمال می دهم آنها نداشته باشند. انگیزه من هم نگاه کردن به ماجرا از زاویه ای دیگر است. اینکه یک طرف را متهم به بی انصافی کنیم وطرف دیگر را صاحب حق و اهل تعقل بنامیم اندکی دور از منطق است. لا اقل منطق انتقادی. چرا زبان و قلم ما یکی نباشند؟ باید مثل مهاجرانی و بسیاری از روشنفکران ایرانی بود که درونشان هزار و یک ناپاکی است و نوشته هاشان آدمی را فریب می دهد که نکند طرف قلم پیغمبر را در دست دارد؟ مثل فلان مفسر قرآن که فسادش را فقط نزدیکانش می دانند و دیگران به او به عنوان یار حق می نگرند، یا فلان شاعر مداح علی(ع) که نزدیکانش خبر از کثافت کاری هایش دارند . مثال فراوان است! به هیچ وجه خود را از عیب مبرا نمی دانم، ولی دامانم مثل بسیاری از مسوولان ناپاک نیست. به نام خدمت، خیانت نکرده ام و از امکانات کشورم برای منافع حزبی سهمی بر نداشته ام. من بر خلاف خیلی ها از جمله دوستم ابراهیم نبوی، معتقدم که حوزه زندگی سیاستمداران با حوزه زندگی اهل هنر متفاوت است، گرچه بهتر است که دامان هر دو از ناپاکی مبرا بماند، ولی سیاستمداران را باید سیاست کرد اگر دست از پا خطا کنند.

چهارم- مقدم در پایان می نویسد:

نمی دانم نیک آهنگ کوثر قصد بازگشت به ایران را دارد یا نه؟ اما اگر روزی بازگردد آیا حاضر است در قبال تمام سناریوهایی که در مورد شخصیت آدم های گوناگون تا به حال کشیده و نوشته است در برابر آن ها بایستد و توضیح
دهد.در یادداشت های کوثر می خوانیم که با مسوولین مختلف دیدار کرده و بیوگرافی های نسبتا خصوصی آن ها را از زبان خودشان شنیده است، حال باید گفت این رسم امانت است که شما تمام این نکته های خصوصی را علنی کنید؟در این حالت پس چه تفاوتی است میان شما که خود را آزاداندیش می دانید با روزنامه بنیادگرای "کیهان" که "نیمه پنهان" آدم ها را به قول خودش آشکار می کند؟من با چند تن از کاریکاتوریست های فعال کشور در این
مورد صحبت می کردم و آنان به اتفاق این عمل "نیک آهنگ کوثر" را غیر اخلاقی و به دور از معیارهای شخصیتی یک هنرمند می دانستند و می گفتند اگر این ماجرا ادامه داشته باشد به شکل گروهی به محکوم کردن آن خواهند پرداخت.قطعا این واکنش از جانب یک کاریکاتوریست با سابقه را باید احساسی در سطح غیر حرفه ای دانست و نباید آن را به حساب تمامی کاریکاتوریست ها گذاشت.آقای کوثر باید بدانند که این میزان بی حرمتی نسبت به آدم ها نه تنها نشانه شفافیت نیست بلکه باید توجه داشت که شفافیت از این دست به پارگی حرمت های انسانی خواهد انجامید.اگر قرار باشد هر آدمی که در فضایی خاص قدرت دفاع از خود را ندارد به هر شکلی بکوبیم دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و آن گاه دیگر" نه تو مانی و نه من.


لزومی به موقعیت جغرافیایی برای پاسخ گفتن نیست، سوال کنید، من هم جواب می دهم! چه قبل از بازگشت، چه بعد از بازگشت. من هیچکدام از مسائل خصوصی را که مسوولان به من گفته اند را بیان نکرده ام و نخواهم کرد. آنچه گفته ام این است که آیا مردم واقعا می دانند چه جور موجوداتی بالای سرشان بوده اند؟ یا نه؟ من نیمه پنهان کسی را عیان نکردم، ولی آنچه را از او می توان نشان داد، نمایش داده ام. شکستن سکوت در باره مهاجرانی و امثال او بواسطه حقی است که جامعه بر گردن ما دارد. از اینکه همکاران کاریکاتوریست نظری دیگر دارند، خوشحالم و از صدور هر گونه بیانیه، نامه محکوم کننده و نوشته احتمالی از سوی آنان استقبال می کنم. چرا که از حقی که دارند دفاع کرده اند و اگر به آزادی بیان معتقدند، باید حرف خود را بزنند، نه اینکه سکوت کنند. من هم آزادم و اگر دیدم سخن آنها جای پاسخگویی دارد، پاسخ خواهم داد. گفتگو که خط و نشان کشیدن نمی خواهد که اگر نیک آهنگ به روش خود ادامه دهد چنین کنند و چنان. هر کسی حرفی دارد، در کمال آرامش خواهد زد. از امیر مقدم خواهش می کنم به من یاد آور شود که کجای حرف هایم غلط بوده و ناحق، تا شرمنده مهاجرانی نباشم.

تکمله: از جناب آقای مقدم، و دست اندرکاران محترم سایت رویداد و ... می پرسم که آیا عمل آقای مهاجرانی مورد تایید ایشان است یا نه، و در ضمن تکلیف ما با مدیرانی که در صدر نظام هستند ولی روابط پیچیده شان ممکن
است به نظام ضربه بزند چیست؟ به علاوه، بهتر نیست تا دیر نشده کلیه مسوولانی که اندکی دست از پا خطا کرده اند، قبل از اینکه دادگاه دامانشان را بگیرد، سر موقع مهریه وحقوق معوقه را بپردازند تا مشکل بیشتری برای خود و طرفدارانشان پیش نیاید؟
در نهایت، از مسوولان محترم در خواست می شود اصول ایمنی را نیز رعایت کنند