یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, June 30, 2004
کاریکاتور مطبوعاتی و درد کاریکاتور وطنی
در این سر دنیا، به کارهای تصویری طنز آمیز که در صفحات اصلی روزنامه ها چاپ می شود، کارتون ادیتوریال می گویند.
نکته بارز این آثار، کمیک بودن(شوخ طبعانه)در عین به روز و سیاسی بودن است. اکثر این کارها با نوشتار، چه به صورت دیالوگ و چه به شکل توضیحی کوتاه همراه است که باعث می شود خواننده روزنامه از سردرگمی نجات یابد. کارهای بدون شرح حد اکثر پنج در صد آثار ادیتوریال را شامل می شود و بیشتر برای تصویرسازی مقالات یا یادداشت ها مورد استفاده قرار می گیرد.
کارتون ادیتوریال این سر دنیا تا حدی هم صنعتی شده است و از طریق سندیکاها می توان تولیدات انبوه روزنامه نگاران هنرمند را خریداری کرد. در قواره های جهانی، کسی که کارش در روزنامه ها چاپ می شود و از این راه نان می خورد را حرفه ای می نامند، و کسانی که فقط برای نمایشگاه ها کار می فرستند و هدف والای هنری در سر می پرورانند، به عنوان آماتور شناخته می شوند.
روزگار ما
در اواخر دهه چهل، و اوائل دهه پنجاه، با آشنا شدن بسیاری از طراحان ایرانی با تصویرسازی های اروپایی و گاه آمریکایی که خاص مجلات سیاسی و هنری است، گرایشی به سوی آن کارها نزد بعضی از هنرمندان که نمی خواستند روزنامه نگار هنرمند باشند، بوجود آمد و کارهای خود را تحت نام "کاریکاتور روشنفکری" عرضه می کردند. بعضی از کارتونیست های موفق آن دوران، هم کارهایی در این قالب خلق می کردند و هم کارتون ادیتوریال می کشیدند.
نسل امروزی کارتونیست های شاغل در مطبوعات با نگرش های مختلفی رشد کرده است. هنوز می توان رسوبات بازمانده از دعواهای دهه پنجاه میان مدعیان کاریکاتور روشنفکری و کاریکاتور ژورنالیستی را بخوبی دید.
فارغ از درست بودن این یا آن، می توان به چند نکته مهم توجه کرد:
کارتونیست ادیتوریال، منتقدی روزنامه نگار است که با زبان طنز ترسیمی حرف خود را می زند.
با توجه به استانداردهای روز دنیا، اثری روزنامه ای، باید سریع درک شود و اغلب تاریخ مصرفی کوتاه دارد، در عین حال متناسب با اخبار روز هم باید باشد.
اثر خلق شده بوسیله کارتونیست ادیتوریال برای مخاطب نشریه و متناسب با سطح فکر و پایه متوسط اجتماعی خوانندگان آن است. نقش سردبیر در حفظ این جایگاه بسیار مهم است. با این همه کارتونیست می تواند در مواقعی نیز با بهره گیری از اصول روانشناسی تصویری، و شاخصه های هنری ، در ارتقا دید مخاطبان موثر باشد.
یک کارتون ادیتوریال باید تا حد ممکن اصیل ( اوریجینال) باشد، و ذهن مخاطبان را به سوی آثار دیگران نبرد. خطاهای نگزیر در شبیه سازی قابل جبران است، ولی کپی برداری نه.
کاراکتر های استفاده شده بوسیله کارتونیست باید خاص خودش باشد، چرا که این شخصیت ها به عنوان امضا او شناخته میشود، همینطور تکنیک.
البته نکات بسیاری در این حرفه اهمیت بسیاری دارد که در ظرف این مقال نمی گنجد.
حال با این اوصاف، چند در صد آثار چاپ شده در روزنامه های ما ادیتوریال محسوب می شود؟
تجربه
میزان مطالعه کارتونیست های روزنامه ای ایرانی به خاطر کمبود منابع و مآخذ خارجی، بسیار محدود است و اغلب به تحلیل بصری بسنده می کنند. منتقدین نیز کمتر توان نقد به دور از دایره روابط شخصی آثار اینان داشته اند. در هنگام نقد نیز بیشتر خود طراح نقد شده تا اثرش. به عنوان مثال اگر طرف برای روزنامه جناح مقابل کار می کند، طرد می شود و آثارش را نادیده می گیرند، یا اگر از دایره دیدگاهی موافق خارج شود، به سان نفرات خارج شده از یک خانواده مافیایی با او برخورد می کنند. این مساله دست و پای کارتونیست ها را هر چه بیشتر می بندد.
از طرف دیگر، عدم شناخت ارزش کارتون ادیتوریال نزد سردبیران بسیاری از روزنامه بر مشکلات کار افزوده است، کارتونیست هایی هم که زبانشان کوتاه تر از نوک قلمشان است، خیلی راحت تر تن به خواسته های غیر حرفه ای می دهند.
آشنای با محیط های حرفه ای آمریکای شمالی، بخصوص کانادا به من ثابت کرده است که هنوز روابط حرفه ای را نمی شناسیم. تا زمانی که ندانیم کارتون ادیتوریال چیست و چه جایگاهی دارد، و ندانیم فرق تصویر سازی و کارتون ادیتوریال چیست، راه خطایی که تا کنون پیموده ایم را ادامه خواهیم داد. این به معنای نفی داشته هایمان نیست. بسیاری از کارتون های چاپ شده در نشریات ایرانی وقتی در کنار یک مطلب یا مقاله چاپ می شود، قابل قبول تر است تا وقتی به عنوان یک اثر صرف هنری به مخاطب عرضه اش می کنیم.
وقتی نمی دانیم مخاطب روزنامه دنبال چیست، و می خواهیم و با مصاحبه و رانت سیاسی و حزبی ارزش کار خود را نشان دهیم ، چند جای کارمان ایراد دارد. اینجا، بسیاری از کارتونیست ها اعضای فعال احزاب سیاسی هستند. یکی عضو حزب لیبرال است و دیگری عضو حزب دموکراتیک نوین، آن یکی هم محافضه کار ... ولی هیچگاه خود و اثرشان را به حزبشان نمی فروشند و استقلال حرفه ای خود را فراتر از نگاه و خواست روسای حزب نگاه می دارند. کارتونیست عضو حزب لیبرال، در هنگام بر ملا شدن سو استفاده مالی حزب، بشدت به کل ماجرا حمله ور می شود، و روزنامه دست چپی هم که حامی لیبرال هاست، کارش را سانسور نمی کند.آیا در ایران چنین چیزی امکان پذیر است؟ در ماجرای واترگیت، کارتونیست های جمهوری خواه نیز به نیکسون رحم نکردند. در ماجرای رابطه نامشروع کلینتون و مونیکا لوینسکی نیز کارتونیست های چپ و طرفدار حزب دموکرات دمار از روزگار رئیس جمهوری آمریکا در آوردند. کارتونیست، متملق نیست، یک حمله ور طنز پرداز است.
عرف
یکی شاخصه های کار کارتونیست های حرفه ای، راه رفتن لب مرزهای عرفی است. گاهی سمبل یا تصویری غیر قابل نمایش را نمی کشند، ولی با بهره از فرم ها یا تمثیل های تصویری، نماد مورد نظر و تاثیراتش را نشان می دهند.
گاه در کلام، و گاه با تصویر به مرزهای اخلاقی و عرفی نزدیک می شوند، ولی تنها در مواقعی که باید و شاید. این مساله در کشور های غربی شاخص تر است.
عضویت در مراکز حرفه ای وتجربیات مربوط به آن
کارتونیست های حرفه ای، اغلب عضو سندیکاهای حرفه ای هستند. گاهی هم کسانی در حکم مدیر و بازاریاب کارهای ایشان را به نشریات مختلف می فروشند و یا از ناشران سفارش کار می گیرند.
برای عضویت در سندیکا، رابطه و ضابطه در کنار هم موثر است. تا وقتی کسی شما را نمی شناسد، نمی توانید به سادگی خودتان را به سندیکا تحمیل کنید، پس دیگر اعضا می توانند در تسریع این فرایند موثر باشند. ولی اگر اثرتان در حدی نباشد که سندیکا برای کارتان مشتری پیدا کند، با شما تعارف ندارند و برایتان آرزوی موفقیت می کنند.با این همه، عضویت در سندیکا مشکلات شما را حل نمی کند. به عنوان مثال، به شما آمار مرتبی از جاهایی که خریدار کارهایتان بوده را اعلام نمی کنند، مگر آنکه خودتان پاپیچ شوید! اگر هم جایی بدون اجازه از کارتان استفاده کرد، بسته به قدرت آن، سندیکا پیگیر احقاق حق شما خواهد بود یا خیر! به عنوان مثال، کاریکاتوری که از "کاندولیزا رایس" کشیده و به سندیکا فرستاده بودم، از CNN بارها پخش شد. خودم آنرا ندیدم، ولی چند کارتونیست آمریکایی به من ای میل زدند و تبریک گفتند. وقتی از سندیکا ماجرا را جویا شدم و پرسیدم آیا این شبکه تلویزیونی اجازه پخش آنرا گرفته؟ چون من یکی که هیچ نامه ای از آنان دریافت نکرده ام.
آنها هم بی خبر از همه جا! وقتی ماجرا را پیگیری کردند، فهمیدند که جماعت CNN کار را از لینک من در سایت کارتونیست های حرفه ای مایکروسافت کش رفته بودند!
چون کارهای اعضای سندیکا تابع قانون کپی رایت می شود، باید حقوق قانونی اثر را می پرداختند، ولی وکلایCNN به سردبیر سندیکا گفته بودند که اگر شکایت کنند و پیگیری، دیگر اثری را از سندیکا نخواهند خرید! زورشان هم رسید! و چیزی دست مرا نگرفت. سال گذشته هم برای یکی دیگر از کارهای من چنین اتفاقی افتاده بود. خبر آنرا هم تیلور جونز، کاریکاتوریست لوس آنجلس تایمز به من داده بود.
ولی آیا حقوق کارتونیست ها همیشه ضایع می شود؟ برایان گیبل، کارتونیست روزنامه گلوب اند میل میگفت که نزدیک به دو سال است که سندیکا چک حق الزحمه کارهایش را نداده است. پتریک کوریگان، کارتونیست روزنامه تورنتو ستار هم دچار همین مشکل است. گرام مک کای، کارتونیست روزنامه همیلتون سپکتیتور هم که تا چند ماه پیش عضو سندیکای مشترک نیو یورک تایمز-کارتونیست ها و نویسندگان بود به علت تاخیر در پرداخت ها عضو سندیکای دیگری شد.
با این همه، تعداد اندکی از کارتونیست ها در دنیا بدون عضویت در سندیکا می توانند آثارشان را در کشورهای مختلف دنیا چاپ کنند.این مهم سبب می شود که تعداد زیادی از این کارتونیست های حرفه ای رده یک، ارتباطشان را کماکان با سندیکاها حفظ کنند.
ادامه دارد